جنگ کنندگان با حضرت مهدي و کثرت کشتارهاي آن حضرت‏

http://www.samenblog.com/uploads/i/imamzaman2013/174865.jpg

جنگ کنندگان با حضرت مهدي و کثرت کشتارهاي آن حضرت‏

 

» روايات‏

» گفتار ما

 

روايات‏

1- ابو بصير مي گويد: از امام باقر عليه السلام شنيدم که فرمود: صاحب الامر، سنتي از موسي، و سنتي از عيسي و سنتي از يوسف و سنتي از محمد صلي الله عليه و آله و سلم را جاري مي کند... اما سنتي که از محمد جاري مي کند قيام به سيره‏ي آن حضرت و بيان آثار و روش آن جناب است، آن گاه، هشت ماه شمشير بر دوش دارد و پيوسته دشمنان خدا را مي کشد تا خدا خشنود شود.» عرض کردم: «از کجا مي فهمد که خدا خشنود شده است؟» فرمود: «رحم به دلش مي اندازد.» [1] .

2- امام صادق عليه السلام فرمود: «اهل سيزده شهر و طائفه با امام قائم نبرد مي کنند: اهل مکه، اهل مدينه، اهل شام، بني اميه، اهل بصره، اهل دشت ميشان، کردها، عربها، ضبه، غني، باهله، ازد بصره، و اهل ري.» [2] .

3- يحيي بن علاء رازي مي گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: «...و آنقدر مي کشد که افراد نادان مي گويند اگر اين از نسل پيامبر بود، رحم مي کرد.» [3] .

زراره مي گويد: به امام باقر عليه السلام عرض کردم: «مردي از صالحين را برايم نام ببر»، منظورم قائم عليه السلام بود. امام فرمود: «نام او نام من است.» عرض کردم: «آيا طبق سيره‏ي محمد صلي الله عليه و آله و سلم عمل خواهد کرد؟» فرمود: هيهات! هيهات!، نه چنين است، اي زراره، طبق سيره‏ي او عمل نخواهد کرد.» بعد اضافه فرمود: «سيره‏ي رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم در ميان مردم، منت و رحمت و الفت با مردم بود ولي قائم عليه السلام، در بيت آنان کشتار به راه مي اندازد. در مرقومه‏اي که نزد اوست به اين کار مامور شده است کسي را به توبه دعوت نمي کند واي بر کسي که با او دشمني ورزد.» [4] .

5- محمد بن مسلم مي گويد: از امام باقر عليه السلام شنيدم فرمود:اگر مردم مي دانستند که قائم عليه السلام وقتي خروج کند چه کشتاري از مردم راه مي‏اندازد بيشتر آنها دوست مي داشتند که او را نبينند، بدانيد که او از قريش شروع مي کند و جز با شمشير با آنها معامله نمي کند تا اينکه بيشتر مردم مي گويند: «اين از آل محمد نيست، اگر از آل محمد بود رحم داشت.» [5] .

6- از امام صادق عليه السلام نقل شده است که (کذب بالحسني) [6]  مقصود تکذيب‏ ولايت علي است و مقصود از نار در آيه (و أنذرتکم نارا تلظي) [7]  قائم عليه السلام است در آن هنگامي که با شمشير قيام مي کند و از هر هزار نفر نهصد و نود و نه نفر را مي کشد...» [8] .

7- کابلي از امام سجاد عليه السلام نقل مي کند: «قائم، از اهل مدينه آنقدر مي کشد که به اجفر مي رسد و مردم آنجا به گرسنگي و قحطي شديد مبتلا مي شوند.» [9] .

 

گفتار ما

در فصل دوم از باب دوم، ويژگي هاي سفياني - که يکي از محاربان با امام عليه السلام است - ذکر شد، و در فصل هاي بعد نيز مطالبي که به صراحت و يا به طور ضمني به اين بحث مربوط باشد، خواهد آمد.

 

 

 پي نوشته ها :

[1] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 468، روايت 134.

[2] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 544، روايت 530.

[3] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 504، روايت 305.

[4] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 539، روايت 500.

[5] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 539، روايت 500.

[6] ليل:9- نيکي را تکذيب کرد.

[7] ليل: 14- شما را از آتشي که زبانه کشد بيم دادم.

[8] اثبات الهداة، ج 3، ص 568، روايت 671.

[9] اثبات الهداة، ج 3، ص 585، روايت 793.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی، پرسش و پاسخ, رجعت, ظهور،جنگ کنندگان با حضرت مهدي و کثرت کشتارهاي آن حضرت‏،کثرت کشتار های امام زمان،جنگ کنندگان با حضرت مهدی،حضرت مهدی،امام زمان،دشمنان امام زمان، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : سه شنبه 12 آبان 1394
اجر ياوران امام قائم

اجر ياوران امام قائم

 

» روايات‏

» گفتار ما

 

روايات‏

1- جابر مي گويد: گروهي بوديم که بعد از انجام مناسک، بر امام باقر عليه السلام وارد شديم و با ايشان خداحافظي کرده عرض کرديم: «يا بن رسول الله! توصيه اي بفرمائيد.» پس امام عليه السلام فرمود: «امر ما و آنچه از جانب ما به شما رسيده است مراعات کنيد، اگر آن را موافق قرآن يافتيد به آن عمل کنيد و اگر آن را موافق قرآن نيافتيد رد کنيد و اگر امر بر شما مشتبه شد و نداستيد چه کنيد، تامل کنيد و آن را به‏ ما برگردانيد تا اينکه برايتان تفسير کرده مطلب را روشن نمائيم. اگر آن طور که ما توصيه کرديم عمل نموديد و از آن تخطي نکرديد، در اين صورت هر يک از شما، قبل از خروج قائم ما از دنيا برود شهيد به حساب مي آيد و اگر قائم ما را درک کند و در رکاب او کشته شود اجر دو شهيد را دارد و هر کس در کنار او، دشمني از دشمنانش را بکشد پاداش بيست شهيد دارد.» [1] .

2- عبدالحميد واسطي مي گويد: به امام باقر عرض کردم: «خداوند سالمت بدارد، ما در انتظار اين امر، بازارها و کسبمان را ترک کرديم تا جايي که نزديک است بعضي از ما، به احتياج و درخواست بيفتد.»فرمود: «اي عبدالحميد!آيا فکر مي کني کسي که خود را براي خدا در گرفتاري و مشقت افکنده است، خداوند، راه خلاصي برايش قرار نمي دهد؟ آري به خدا قسم، خدا برايش گريزگاهي از گرفتاري قرار خواهد داد، رحمت خداوند بر کسي که به خاطر ما، خود را به گرفتاري بيندازد، رحمت خداوند بر کسي که به خاطر ما، خود را به گرفتاري بيندازد، رحمت خداوند بر کسي که امر ما را زنده بدارد.» عرض کردم: «اگر قبل از اينکه قائم را درک کنم از دنيا بروم چطور؟» فرمود: «هر کس از شما که بگويد: «اگر قبل از اينکه قائم آل محمد را درک کنم او را ياري مي کنم»، او مثل کسي است که در کنار او شمشير زده است. و کسي که در کنار او شهيد شود، دو شهادت نصيبش شده است - يا ثواب دو شهادت را دارد.- [2] .

3- ابي الجارود از امام باقر عليه السلام نقل مي کند: «بدان که بني اميه، سلطنتي دارند که مردم نمي توانند آن را از ايشان بگيرند و اهل حق، دولت و حکومتي دارند که وقتي زمان برقراري آن برسد، خداوند هر کس از ما اهل بيت را که بخواهد، ولايت مي دهد، هر کس از شما که آن دولت و ولايت را درک کند، با ما در اوج اعلي است، و هر کس که قبل از رسيدن آن، خداوند جايش را بگيرد، خير او را اراده فرموده است.» [3] .

4- ابو حمزه از امام باقر عليه السلام نقل مي کند: «از مسائل حتمي و تغيير ناپذير در نزد خداوند، قيام قائم ماست و هر که در آنچه مي گويم، شک کند، در حال کفر خدا را ملاقات خواهد کرد.» تا اينکه فرمود: «اي ابا حمزه! هر کس او را درک کند و همان طور که تسليم و در اختيار محمد و علي بوده است، تسليم و در اختيار او باشد، بهشت بر او واجب است و هر که تسليم او نباشد از بهشت محروم است و جايگاهش جهنم است، و جايگاه ستمکاران، بد جايگاهي است.» [4] .

 

گفتار ما

اين احاديث نشانگر شرافت و عظمت جهاد در رکاب امام زمان عليه السلام است، همان طور که از روايت چهارم پيداست اين فضل و شرف از آن کسي است که همان گونه تسليم و در اختيار آن حضرت باشد که به امر پيامبر و علي تن مي داده است.

 

 پي نوشته ها :

[1] بحارالانوار، ج 52، ص 122، روايت 5.

[2] بحار الانوار، ج 52، ص 126، روايت 16.

[3] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 536، روايت 486.

[4] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 571، روايت 692.



:: برچسب‌ها: ظهور , مهدویت , منجی , آخرالزمان , منتظران مهدی , مهدی موعو , نور تولی , پرسش و پاسخ , رجعت , ظهور , محل ظهور , کحل ظهور و دعوت امام زمان , دعوت امام زمان , ظهور و دعوت امام زمان , ظهور و دعوت , اجر یاران امام زمان , یاوران امام زمان , اجر یاوران , امام قائم , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : دو شنبه 11 آبان 1394
ويژگي هاي ياران امام قائم

http://afghanistan.shafaqna.com/media/k2/items/cache/8e61c53b31e45fabb83080025b85146b_Generic.jpg

ويژگي هاي ياران امام قائم

 

» روايات‏

» گفتار ما

 

روايات

1- اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: «ياران مهدي جوان هستند و پير در ميان آنها وجود ندارد مگر به مقدار سرمه در چشم و نمک در غذا، و کمترين چيز در غذا نمک است.» [1] .

2- امام صادق عليه السلام فرمود: «گويا قائم عليه السلام را بر منبر کوفه مي بينم که سيصد و سيزده تن از يارانش، به عدد مجاهدان بدر، گرداگردش را گرفته اند، آنها ياران بيرقها [2]  و حکام خدا در روي زمين هستند...» [3]

3- امام باقر عليه السلام فرمود: «گويا اصحاب و ياران امام قائم عليه السلام را مي بينم که شرق و غرب را پر کرده اند، هيچ چيز در عالم پيدا نمي شود مگر اينکه از آنها اطاعت مي کند، و حتي درندگان و پرندگان وحشي نيز مطيع آنها هستند، همه چيز در روي زمين خواهان به دست آوردن رضايت آنهاست تا جايي که قطعه‏اي از زمين بر قطعه اي ديگر افتخار مي کند و مي گويد: «امروز مردي از ياران قائم عليه السلام از روي من عبور کرد.» [4] .

4- ابو بصير مي گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: «اينکه لوط عليه السلام به قومش گفت: (لو أن لي بکم قوه أو اوي الي رکن شديد)، [5]  چيزي جز آرزوي داشتن نيروي حضرت قائم، و تکيه به قدرت ياران آن حضرت نبود، به هر مردي از ياران امام عليه السلام، نيروي چهل مرد داده شده و دلش از پاره هاي آهن محکمتر و قويتر است، اگر از کوهها عبور کنند، کوهها از هم مي پاشند، تا خداوند عزوجل راضي نشود شمشيرهايشان را غلاف نخواهند کرد.» [6] .

5- مفضل بن عمر مي گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: آيه‏ي (أينما تکونوا يأت بکم الله جميعا) [7]  درباره‏ي آن عده از اصحاب امام قائم عليه السلام، که غايب هستند نازل شده است که ناگاه شب هنگام از بسترهايشان غايب مي شوند و صبح در مکه هستند، بعضي از آنها در ميان ابر حرکت مي کنند، اسم آنها، نام پدرشان و سيما و قيافه و نسبشان شناخته مي شود.» مفضل مي گويد: عرض کردم: فدايت شوم، ايمان کدام يک از آنها قويتر است؟ فرمود: «آنکه روز در ميان ابر حرکت مي‏کند.» [8] .

6- جابر جعفي مي گويد: امام باقر عليه السلام فرمود: «در بين رکن و مقام، سيصد و چند نفر، به تعداد مجاهدان بدر، با امام بيعت مي کنند، که برگزيدگان مصر، شايستگان اهل شام، و نيکان عراق در ميان آنها وجود دارند، آن گاه آنچه خداوند اراده کند به دست امام قائم بر پا مي‏شود.» [9] .

7- ابان بن تغلب مي گويد: با امام محمد باقر در مسجد کوفه - مسجد الحرام - بودم، آن حضرت در حالي که دستم را گرفته بود فرمود: «اي ابان سيصد و سيزده نفر به اين مسجد خواهند آمد، مردم مکه مي دانند که هنوز پدران و اجداد آن افراد هم به دنيا نيامده اند، شمشيرهايي با خود دارند که روي هر کدام، نام صاحب شمشير به دنيا نيامده اند، شمشيرهايي با خود دارند که روي هر کدام، نام صاحب شمشير و نام پدرش و حسب و نسبش نوشته شده است، آن گاه منادي ندا مي دهد که: «اين مهدي است که چون داوود و سليمان قضاوت مي کند، و در قضاوت کردن احتياجي به دليل و شاهد ندارد.» [10] .

8- امام باقر عليه السلام فرمود: «...شمشيرهايي بر خود بسته اند که بر روي هر کدام هر هزار کلمه نوشته شده و هر کلمه کليد هزار کلمه است، باد از هر ناحيه اي وزيدن مي گيرد ندا مي دهد که: «اين مهدي است که همچون داوود قضاوت مي کند و به شاهد و مدرک احتياج ندارد.» [11] .

9- امام باقر عليه السلام فرمود: «ياران قائم، سيصد و سيزده نفر از فرزندان عجم هستند، بعضي از آنها به هنگام روز در ميان ابر حرکت مي کنند، به اسم خودشان و نام و پدرشان و حسب و نسب شناخته مي شوند، بعضي از آنها بر بستر خوابيده اند ولي‏ ناگهان بدون قرار قبلي در مکه گرد هم مي آيند.» [12] .

10- حسين بن ثوير بن ابي فاخته از پدرش از امام زين العابدين نقل مي کند که فرمود: «وقتي قائم ما قيام کند خداوند مرض و ناراحتي را از شيعيان ما مي برد و دلهاشان را چون پاره‏هاي آهن، محکم قرار مي دهد و نيروي هر مردي را با نيروي چهل نفر برابر مي‏گرداند و آنها را حاکم و رئيس بر مردم قرار مي دهد.» [13] .

11- امام صادق عليه السلام فرمود: اصحاب حضرت موسي طبق آيه (ان الله مبتليکم بنهر)، [14]  با خوردن از آب نهري امتحان شدند، ياران قائم نيز تحت چنين امتحاني واقع خواهند شد.» [15] .

 

گفتار ما

از نه حديث اول، ويژگيهاي ياران خاص آن حضرت و از حديث دهم، خصوصيات عموم اصحابش شناخته مي شود و حديث يازدهم گواه آن است که تمام ياران امام مورد آزمايش واقع مي شوند.

چگونگي امتحان اصحاب امام از روايت يازدهم فهميده مي شود و از آيه بعد (ولو لا دفع الله الناس بعضهم ببعض لفسدت الأرض و لکن الله ذو فضل علي العالمين) [۱۶]  نيز بر مي آيد که وجود اصحاب سرافراز در امتحان، فضل و منتي است که خداوند بر جهانيان مي گذارد و به دست آنها فساد و مفسدان را از زمين بر مي دارد.

اينکه در حديث يازدهم آمده است که اصحاب مهدي مثل اصحاب موسي امتحان مي شوند، بر حسب ظاهر دلالت دارد که آزمايش ياران حضرت، نظير آن‏ چيزي است که براي لشگر طالوت واقع شد و با آن مشابهت دارد، اما کاملا عين همان آزمايشها نيست، و اين مطلب از کلمه‏ي «مثل» در روايت، فهميده مي شود. [۱۷] .

در بعضي از روايات اشاراتي بر اين مطلب وجود دارد: مثلا ابو بصير از امام باقر عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «قائم عليه السلام احکامي اجرا مي فرمايد که بعضي، آنها را نادرست مي دانند و انکار مي کنند، مثل کسي که طبق حکم آدم عليه السلام، در برابر حضرت کشته مي شود، عده اي انکار مي کنند و نادرست مي شمارند، آنها را پيش مي کشد و گردن مي زند؛ بر طبق حکم داوود عليه السلام، کسي در برابر آن حضرت با شمشير کشته مي شود، طبق حکم ابراهيم عليه السلام، در برابر آن حضرت با شمشير کشته مي شود، عده اي آن را نادرست مي دانند، آنها را پيش مي کشد و گردن مي زند، آن گاه بر طبق حکم محمد صلي الله عليه و آله و سلم حکمي مي فرمايد، هيچکس آن را انکار نمي کند و نادرست نمي شمارد.» [۱۸] .

 

پي نوشته ها :

[۱] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 517، روايت 377.

[۲] در متن روايت، عبارت «أصحاب الألويه» است که ما، ياران بيرقها ترجمه کرديم ولي ظاهرا، به قرينه‏ي اينکه آنها در زمين حاکم هستند و روايت در مقام بيان قدرت آنهاست، چنانکه در روايت ششم از فصل اول همين باب نيز چنين است، ممکن است «أصحاب الولايه» يعني داراي ولايت، بوده باشد، و اين با معني بقيه قسمتهاي روايت سازگارتر است. مترجم.

[۳] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 494، روايت 247.

[۴] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 494، روايت 248.

[۵] هود: 80- اي کاش در برابر شما نيرويي داشتم يا به شخص قابل اعتماد و قدرتمندي پناه مي بردم.

[۶] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 494، روايت 249.

[۷] بقره: 148- هر جا که باشيد همه‏ي شما را گرد هم مي آورد.

[۸] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 493، روايت 246.

[۹] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 517، روايت 378.

[۱۰] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 546، روايت 537.

[۱۱] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 546، روايت 539.

[۱۲] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 547، روايت 540.

[۱۳] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 496، روايت 259.

[۱۴] بقره: 249- خداوند شما را به نهر آبي مي آزمايد.

[۱۵] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 516، روايت 367.

[۱۶] بقره: 249 تا 251 - اگر خداوند ضرر و فساد بعضي از شما را به وسيله‏ي بعضي ديگر از ميان بر ندارد فساد و تباهي، زمين را فرا مي گيرد اما خداوند بر تمام جهانيان فضل و رحمتش را فرو مي ريزد.

[۱۷] يعني ممکن است در جزئيات، مکان، زمان و ساير مشخصات تفاوتي وجود داشته باشد، اگرچه در اصل نحوه‏ي امتحان مشابهت وجود دارد. مترجم.

[۱۸] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 585، روايت 796.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی، پرسش و پاسخ, رجعت, ظهور،محل ظهور،کحل ظهور و دعوت امام زمان،دعوت امام زمان،ظهور و دعوت امام زمان،ظهور و دعوت،ویژگی های یاران قائم،ویژگی های یارارن امام زمان،یاران امام زمان،قائم،امام قائم،ویژگی، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : یک شنبه 10 آبان 1394
بيعت کنندگان با امام مهدي و اصحاب و ياري کنندگان آن حضرت‏

http://www.rasanews.ir/Images/News/Larg_Pic/1-4-1392/IMAGE635075882080937500.jpg

بيعت کنندگان با امام مهدي و اصحاب و ياري کنندگان آن حضرت‏

 

» روايات‏

» گفتار ما

 

روايات‏

1- امام صادق عليه السلام فرمود: «...امام قائم عليه السلام به کعبه تکيه مي زند، دستش را دراز مي کند، «بيضاء من غير سوء» [1]  بدون هيچ عيب و مرضي، نوراني ديده مي شود و مي گويد: «اين دست خدا و از جانب خدا و به امر خداست.» سپس اين آيه را تلاوت مي کند: (ان الذين يبايعونک انما يبايعون الله، يدالله فوق ايديهم، فمن نکث فانما ينکث علي نفسه...) [2] .

اول کسي که دست او را مي بوسد و با او بيعت مي کند جبرئيل است، سپس فرشتگان و نجباء (برگزيدگان) جنيان بيعت مي کنند و آن گاه نقباء (بزرگان) دست بيعت مي دهند...» [3] .

2- محمد بن مسلم از امام باقر عليه السلام در مورد آيه‏ي (أمن يجيب المضطر اذا دعاه) [4]  نقل مي کند که فرمود: «درباره‏ي قائم عليه السلام و جبرئيل که روي ناودان و به صورت پرنده‏اي سفيد به عنوان اولين مخلوق پروردگار با او بيعت مي کند و بعد از آن سيصد و سيزده نفر از مردم با او بيعت مي‏کنند، نازل شده است.» [5] .

3- ابو خالد کابلي مي گويد: امام باقر عليه السلام فرمود: «در مکه، براي عمل به کتاب خدا و سنت پيامبرش با امام عليه السلام بيعت مي شود، آن گاه امام عليه السلام، حاکمي در مکه‏ مي گمارد و به سمت مدينه حرکت مي کند...» [6] .

4- ابو بصير مي گويد: مردي از امام صادق عليه السلام سوال کرد: چند نفر با قائم عليه السلام خروج مي کند؟ مردم مي گويند با او سيصد و سيزده نفر به تعداد مجاهدان بدر خروج مي کنند» فرمود: جز در بين عده اي اولي قوه (نيرومند) خروج نمي کند و اولوالقوه (نيرومندان) کمتر از ده هزار نفر نيست.» [7] .

5- عوام بن زبير مي گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: «قائم عليه السلام با چهل و پنج نفر از نه قبيله (منطقه يا محله)خروج مي کند، از يک قبيله يک نفر، از قبيله‏اي دو نفر، از قبيله‏اي سه نفر، از قبيله‏اي چهار نفر، از قبيله اي پنج، از قبيله اي شش از قبيله اي هفت، از قبيله اي هشت و از قبيله اي نه نفر تا اينکه چهل و پنج نفر تمام شود.» [8] .

6- طبرسي، صاحب مجمع البيان، ذيل آيه شريفه‏ي (أينما تکونوا يأت بکم الله جميعا) [9]  مي نويسد: «در اخبار اهل بيت عليه السلام نقل شده است که مقصود، اصحاب مهدي عليه السلام در آخر الزمان است، و امام رضا عليه السلام فرمود: «به خدا قسم، وقتي قائم ما قيام کند، خداوند همه شيعيان ما را از تمام مناطق به دور او جمع خواهد کرد. [10] .

7- طبرسي در ذيل آيه (ان الأرض يرثها عبادي الصالحون) [11]  از امام باقر عليه السلام نقل مي کند که فرمود: آنها ياران مهدي عليه السلام در آخر الزمان هستند.» [12] .

8- ابوبصير مي گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: «عده‏ي کمي از عرب با قائم همراهند.» به آن حضرت عرض شد: «عده‏ي زيادي از آنها در اين باره حرف مي زنند.» فرمود: «مردم، ناگزير، بايد آزمايش شوند، سره از ناسره و مؤمن از غير مؤمن بازشناخته شود و غربال شوند، و عده زيادي از مردم از غربال خارج خواهند شد.» [13] .

9- امام صادق عليه السلام فرمود: «از عرب بپرهيزيد، در مورد آنها خبر ناگواري هست، بدانيد که يک نفر هم از آنها همراه قائم خروج نخواهد کرد.» [14] .

10- ريان بن شبيب در حديث فضل الحسين عليه السلام، از قول امام رضا عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «هفت هزار فرشته براي ياري امام حسين به زمين فرود آمدند، اما به آنها اجازه ياري و جنگ داده نشد، آنها غبارآلود و پريشان در کنار قبر آن حضرت آماده اند تا اينکه قائم قيام کند و آنها او را ياري کنند.» [15] .

11- امام صادق عليه السلام فرمود: «قائم عليه السلام در ميان کمتر از فئه (گروه) خروج نخواهد کرد و فئه از ده هزار نفر کمتر نيست.» [16] .

12- عمر بن شمر مي گويد: نزد امام باقر عليه السلام از مهدي عليه السلام نام برده شد، امام فرمود: در حالي وارد کوفه مي شود که سه بيرق، اوضاع کوفه را در هم ريخته است آن گاه همه چيز، خالص تحت ولايت او قرار مي گيرد...» [17] .

13- عبدالرحمن بن حجاج از امام صادق عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «وقتي قائم قيام کند، به دشت کوفه مي آيد و به محلي اشاره کرده مي گويد: «اينجا را حفر کنيد.» آن جا را حفر مي کنند و دوازده هزار زره، دوازده هزار شمشير و دوازده هزار کلاه خود جنگي که هر کلاه خود دو طرف دارد بيرون مي آورند، سپس دوازده هزار نفر از موالي و عجم را فرا مي خواند و آن لباسها را به تن آنها مي پوشاند و مي گويد: «هر کس اين لباس را بر تن نداشت، او را بکشيد.» [18] .

14- امام صادق عليه السلام فرمود: وقتي قائم از پشت اين خانه ظهور کند خداوند بيست و هفت مرد را با او بر مي انگيزد که چهارده تن آنها از قوم موسي عليه السلام هستند...» [19] .

15- امام باقر عليه السلام فرمود: «وقتي قائم ظهور کند و به کوفه وارد شود، خداوند از وراي کوفه، هفتاد هزار صديق را بر مي انگيزد که يار و ياورش باشند.» [20] .

16- امام باقر عليه السلام فرمود: «گويا قائم اهل بيتم را مي بينم که به نجف شما وارد مي شود و بيرق رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم را مي گشايد و وقتي بيرق را باز کرد فرشتگاني که در جنگ بدر پيامبر را ياري کردند فرود مي آيند.» [21] .

17- محمد بن مسلم مي گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند دو شهر، يک در شرق و يکي در مغرب، دارد، [22]  در آنها مردمي هستند که ابليس را نمي شناسند و از خلقت او بي اطلاعند، هميشه آنها با ما ديدار مي کنند، آنچه را نياز دارند از ما مي پرسند، ما هم به آنها مي آموزيم، از ما مي خواهند برايشان دعا کنيم و در مورد زمان ظهور قائم ما، از ما سوال مي کنند، اهل عبادت و مجاهده‏ي شديد هستند.» تا آنجا که فرمود: «گروهي از آنها هستند که از زماني که منتظر قائم هستند سلاح را کنار نگذاشته اند، از خدا درخواست مي کنند که آن حضرت رابه ايشان بنماياند. [23] .

18- هشام بن سالم مي گويد:امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند در مشرق شهري دارد به نام جابلقا که دوازده هزار دروازده‏ي طلايي دارد و بين هر دروازه با دروازه‏ي مجاورش يک فرسخ فاصله است. هر دري برجي دارد که در آن دوازده هزار رزمنده با اسبهاي آماده و سلاح برنده منتظر قيام قائم ما هستند، و خداوند در مغرب شهري دارد به نام (جابلصا)، [24]  سپس امام عليه السلام فرمود که آنهم مثل جابلقاست و در انتظار قائم ما هستند.»

19- مفضل مي گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: «همراه با قائم عليه السلام سيزده نفر زن هستند.» عرض کردم: «به آنها چه کاري واگذار مي کند؟» فرمود: «آنها مجروحان را مداوا و از بيماران نگهداري و پرستاري مي کنند، همچنانکه در زمان پيامبر چنين بود.»، [25]  در ادامه حديث نامهاي آنها ذکر شده است.

20- جابر جعفي از امام باقر عليه السلام نقل مي کند: «...به خدا قسم، سيصد و چند ده نفر که پنجاه نفر زن در ميان آنها هستند، بدون قرار قبلي، مثل تکه هاي ابر پاييزي که به سرعت باد در حرکتند، يکي پس ديگري وارد مکه مي شوند و گرد هم مي آيند و آن مصداق همين آيه شريفه است که فرمود: (أينما تکونوا يأت بکم الله جميعا ان الله علي کل شي‏ء قدير)... [26] » [27] .

 

گفتار ما

علاوه بر مقامات بلند آن حضرت عليه السلام و تائيد الهي وي با نيروهاي غيبي و تقويت ياورانش با نيروي فوق العاده و فراتر از معمول، مطلب ديگري که از روايات بر مي آيد اين است که آن حضرت از بين فرشتگان و انسانها و جنيان و ديگران هم ياران و دوستداراني دارد.

اما ما از جابلقا و جابلصا اطلاعي نداريم تا اينکه ساکنانش را بشناسيم، فقط چيزي که هست، در روايات از آنها زياد نام برده شده است، [۲۸]  - و قابل انکار نيست- وشايد از اين پس اوضاع به گونه اي سير و تحول پيدا کند که موجب شود آنها را بشناسيم، چنانکه امامان معصوم عليهم السلام از چيزهايي خبر داده اند که گذشتگان ما از آنها اثري نيافتند و ما بعضي از آنها را به چشم خود ديديم و بعضي ديگر يا بهتر بگوييم بيشتر آنها، هنوز آشکار نشده است و بيشتر حوادثي که در دوران ظهور و رجعت رخ مي دهد از همين قبيل است.

اما زنان به طور کلي و يا زنان مؤمن در چه حالي هستند؟ آيا با وجود تعداد زيادشان حضرت حجت را ياري مي نمايند يا خير؟

تاکنون غير از دو روايتي که بر مداواي مجروحان و رسيدگي به بيماران، توسط زنان، دلالت مي کند به دليل ديگري که بر ياري کردن با ياري نکردن آنها، حضرت حجت را، دلالت کند دست نيافته ايم.

اين احتمال نيز هست که آن زنان، همان پيرزناني باشند که خداوند تعالي درباره‏ي آنها فرموده است: (والقواعد من النساء اللاتي لا يرجون نکاحا فليس عليهن جناح ان يضعن ثيابهن غير متبرجات بزينه و أن يستعففن خير لهن و الله سميع عليم) [۲۹] .

 

پي نوشته ها :

[1] اشاره به آيه‏ي 32 سوره‏ي قصص است که خداوند به موسي فرمود: دست در گريبانت فرو بر و آن را نوراني، بدون عيب، بيرون آر. حضرت حجت نيز عينا همين عمل را انجام دهد.

[2] فتح: 10- آنها که با تو بيعت کنند همانا با خدا بيعت کرده‏اند، قدرت پروردگار از تمام قدرتها برتر است و هر که نقض بيعت کند به زيان خويش پيوند گسسته است.

[3] بحارالانوار، ج 53، ص 8، از روايت 1.

[4] نمل: 62- يا کيست که دعاي درمانده را چون بخواندش، اجابت مي کند؟!.

[5] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 546، روايت 538.

[6] اثبات الهداه، ج 3، ص 583، روايت 774.

[7] اثبات الهداه، ج 3، ص 491، روايت 234.

[8] اثبات الهداه، ج 3، ص 496، روايت 258.

[9] بقره: 148- هر جا باشيد همه شما را يک جا گرد مي آورد.

[10] اثبات الهداه، ج 3، ص 524، روايت 415.

[11] انبياء: 105- زمين را بندگان صالح من به ارث مي برند.

[12] اثبات الهداه، ج 3، ص 525، روايت 419.

[13] اثبات الهداه، ج 3، ص 537، روايت 489.

[14] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 517، روايت 376.

[15] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 456، روايت 85.

[16] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 548، روايت 549.

[17] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 555، روايت 588.

[18] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 558، روايت 611.

[19] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 573، روايت 707.

[20] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 584، روايت 788.

[21] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 548، روايت 548.

[22] مقصود از اينکه خداوند شهر هايي دارد، شايد اين باشد که مردم از آنها بي اطلاعند و فقط خداوند به حال آنها عالم است، يا اينکه خداوند به آنها عنايتي ويژه دارد، يا هر دو، وگرنه تمام هستي از آن خداست و اختصاص دو شهر به خدا معني ندارد. والله العالم. مترجم.

[23] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 522، روايت 405.

[24] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 522، روايت 406.

[25] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 575، روايت 725.

[26] بقره: 148- هر جا باشيد خداوند شما را گرد هم آورد که او بر هر کاري تواناست.

[27] تفسير البرهان، ج 2، ص 164، روايت 10.

[۲۸] به بحارالانوار، ج 12، ص 206، ج 27، ص 43 و 47، ج 44، ص 41 و 56، ج 57، ص 324 و 329، 333، 334، 336 مراجعه کنيد.

[۲۹] نور: 60- و آن زنان بازنشسته و از تک و تا افتاده که اميدي به ازدواج- يا ميل و تواني براي امور جنسي- ندارند، بر آنان ايرادي نيست که، بدون زينت و خودنمايي، لباس خود را کنار گذراند، و پوشش جدي لازم براي جوانترها را نداشته باشند، والبته اگر عفاف پيشه کنند، و همان حجاب را رعايت کنند، براي آنها بهتر است و خداوند به همه‏ي امور شنوا و داناست.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی، پرسش و پاسخ, رجعت, ظهور،بیعافبیعت کنندگان،مهدی و اصحاب و یاری کنندگان،بیعت با مهدی،بیعت با امام زمان، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : شنبه 9 آبان 1394
محل ظهور و دعوت امام زمان

محل ظهور و دعوت امام زمان

 

» روايات‏

» گفتار ما

 

روايات‏

1- امام باقر عليه السلام فرمود: «قائم از راه گردنه‏ي ذي طوي فرود مي آيد، سيصد و سيزده نفر - به تعداد مجاهدان بدر- همراه او هستند، تا اينکه پشتش را به حجرالاسود تکيه مي دهد و بيرق پيروزي را به اهتزاز در مي آورد.» [1] .

2- صالح بن عقبه از قول امام صادق عليه السلام در مورد آيه‏ي (امن يجيب المضطر اذا دعاه‏ و يکشف السوء و يجعلکم خلفاء الارض) [2]  نقل مي کند که فرمود: «درباره‏ي قائم آل محمد نازل شده است که در مقام ابراهيم، دو رکعت نماز مي گزارد، و خداوند را مي خواند، خدا او را پاسخ مي گويد و ناراحتي او را برطرف مي نمايد و او را خليفه و جانشين خود در روي زمين قرار مي دهد.» [3] .

3- مفضل بن عمر از امام صادق عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «مولاي قائم ما به کعبه تکيه مي زند و مي گويد: «اي مردم! بدانيد! که هر کس مي خواهد به آدم و شيث بنگرد، همانا من، آدم و شيث هستم، هر که مي خواهد نوح و فرزندش سام را ببيند، بداند که من نوح و سام هستم، هر که مي خواهد ابراهيم و اسماعيل را نظاره کند، من ابراهيم و اسماعيل هستم، هر که ميل نگاه به چهره‏ي موسي و يوشع دارد، بداند که من موسي و يوشع هستم، هر که جمال و کمال عيسي و شمعون را طالب است، من عيسي و شمعون هستم، هر که مي خواهد به محمد و اميرالمؤمنين صلوات الله عليهما بنگرد- و معني حسن و کمال را دريابد- من محمد و اميرالمؤمنين هستم و هر که مي خواهد جلوه‏ي حسن و حسين عليهما السلام را درک کند، من حسن و حسين هستم، و هر که مي خواهد امامان سلاله‏ي حسين عليهم السلام را بنگرد، من آن امامان هستم، درخواست و دعوت مرا پاسخ مثبت گوئيد، من به شما از همان چيزي خبر مي دهم که به شما خبر داده شده است و شما به گوش نگرفته ايد. هر کس اهل خواندن کتابها و صحف آسماني و فهم آنهاست، پس به من گوش بسپارد.»

سپس شروع به خواندن صحفي که خداوند بر آدم و شيث عليهما السلام نازل کرده، مي نمايد. امت آدم صفوه الله و شيث هيبه الله مي گويند: «به خدا قسم که بي هيچ ترديدي، اين همان صحف است، به ما چيزي نماياند که از آن بيخبر بوديم و بر ما پوشيده بود، و هيچ چيز از آن کم نشده، عوض نشده و تحريف نگشته است.» سپس صحف نوح و ابراهيم و تورات و انجيل و زبور را مي خواند، آن گاه اهل انجيل و تورات و زبور مي گويند: «به خدا قسم که بي هيچ ترديدي، اين همان صحف نوح و ابراهيم عليهما السلام است و چيزي از آن کم نشده، عوض نشده و تحريف نگشته است، و به خدا قسم اين همان تورات و زبور و انجيل کامل و دست نخورده است و بيش از آن چيزي است که به دست ما رسيده بود.» سپس، آن حضرت قرآن را تلاوت مي فرمايد، آن گاه مسلمانان مي گويند: «به خدا قسم، بدون هيچ ترديدي، اين همان قرآني است که خداوند بر محمد صلي الله عليه و آله و سلم نازل کرده است و هيچ چيز از آن کاسته نشده، عوض نشده و تحريف نگشته است.» [4] .

 

 گفتار ما

شايد همان طور که از روايت پنجم فصل چهارم از همين باب بر مي آيد، علت خروج و قيام حضرت مهدي عليه السلام از کعبه، تأسي و پيروي آن حضرت از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم باشد، علاوه بر آنکه شهر مکه، در تمام ايام سال، محل تجمع مسلمين و گردهمايي آنان در طواف است و احتمال اين نيز هست که در دوره‏ي ظهور حضرت حجت به واسطه‏ي مسائل سياسي و ارتباطات بين المللي، طرفداران مذاهب مختلف، با همه‏ي اختلافي که در نظريات و عقايدشان دارند، بيش از امروز، به مکه علاقه نشان دهند و به آن، رو بياورند، [۵]  چنانکه روايت سوم نيز از اشاره به اين مطلب خالي نيست.

در فصل چهارم همين باب نيز، رواياتي درباره‏ي اين موضوع ذکر شده است.

 

پي نوشته ها :

[1] اثبات الهداه، ج 3، ص 547، روايت 541.

[2] نمل: 62- کيست که آن هنگامي که مضطر و درمانده او را مي خواند پاسخ مي گويد، و بلا و رنجوري را مي گرداند، و شما را جانشينان روي زمين مي کند؟!.

[3] اثبات الهداه، ج 3، ص 553، روايت 576.

[4] بحارالانوار، ج 53، ص 9 و 10 از روايات طولاني باب 25.

[۵] اگر چنين احتمالي واقعيت پيدا کند، شايد هم به اين علت باشد که طرفداران مذاهب مختلف، اجتماع مردم در مکه را موقعيت مناسبي براي نشر افکار و جلب هوادار براي خودشان ببينند. در اين صورت اگر صاحبان بيرقها، که سابقا از آنها ياد شد، نيز به سمت مکه روان شوند، و در آنجا حقشان به امام بپيوندد و باطلشان به دست ايشان نابود شود، بر صحيح بودن اين علت براي رو آوردن به مکه، بيشتر مي توان اعتماد کرد.مترجم.



:: برچسب‌ها: ظهور , مهدویت , منجی , آخرالزمان , منتظران مهدی , مهدی موعو , نور تولی , پرسش و پاسخ , رجعت , ظهور , محل ظهور , کحل ظهور و دعوت امام زمان , دعوت امام زمان , ظهور و دعوت امام زمان , ظهور و دعوت , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : جمعه 8 آبان 1394
حضرت مهدي و وارث آثار و ميراث همه ‏ي پيامبران

http://uupload.ir/files/rrga_mahdi.jpg

حضرت مهدي و وارث آثار و ميراث همه ‏ي پيامبران

 

» روايات‏

» گفتار ما

 

روايات

1- امام باقر عليه السلام فرمود: «عصاي موسي از آن آدم بود، بعد به شعيب رسيد و سپس به دست موسي بن عمران افتاد، هم اکنون نزد ماست، چندي قبل آن را ديدم، مثل وقتي که از درخت کنده شده بود تر و تازه است، اگر از آن سوالي بشود جواب مي دهد، آماده‏ي استفاده‏ي قائم ماست، با آن همان کاري را خواهد کرد که موسي بن عمران انجام مي‏داد...» [1] .

2- ابو سعيد خراساني از امام صادق عليه السلام نقل مي کند: امام باقر عليه السلام فرمود: «هنگامي که قائم، در مکه قيام کند و قصد رفتن به کوفه را داشته باشد، منادي آن حضرت ندا مي دهد که: «اي مردم! کسي با خود، غذا و نوشيدني نياورد» و سنگ حضرت موسي، که بار شتري است، همراه اوست، به هر جا مي رسند، چشمه‏اي از وسط آن مي جوشد، که هر گرسنه اي از آن بخورد سير مي شود و هر تشنه اي را سيراب مي نمايد، توشه‏ي آنها همين است تا اينکه از طرف کوفه وارد نجف شوند.» [2] .

3- امام باقر از پدران بزرگوارش از علي عليه السلام نقل مي کند: «پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «مهدي از نسل من است، او غيبت و گمگشتگي دارد که مردم، در آن دوره، به گمراهي مي افتند، ذخيره و گنجينه‏ي پيامبران را با خود دارد، زمين را همان طور که از ستم و بيداد پر شده است از عدل و داد سرشار خواهد نمود.» [3] .

4- مفضل بن عمر از امام صادق عليه السلام، در روايت پيراهن يوسف، نقل مي کند: عرض کردم: «پيراهن يوسف به چه کسي رسيد؟» فرمود: «به اهلش، و وقتي قائم ما خروج کند، پيراهن پيش اوست.» سپس فرمود: «هر پيامبري، علم يا هر چيز ديگري به ارث گذاشته باشد به حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم رسيده است.» [4] .

5- عبدالله بن سنان مي گويد: از امام صاقد عليه السلام شنيدم که فرمود: «عصاي موسي‏ از چوب آس درخت بهشتي بود که وقتي به سمت مدين رفت جبرئيل برايش آورد، و آن عصا و تابوت آدم در درياچه طبرستان است، نه مي پوسند و نه تغيير حالت پيدا مي کنند تا اينکه وقتي قائم قيام کند، آنها را بيرون آورد.» [5] .

6- زياد بن منذر مي گويد: امام باقر عليه السلام به من فرمود: «وقتي قائم عليه السلام ظهور کند، بيرق رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم، انگشتر سليمان، و سنگ و عصاي موسي را به همراه خود آشکار مي سازد.» [6] .

7- امام باقر عليه السلام فرمود: «امام قائم عليه السلام اول از انطاکيه شروع مي کند، تورات، عصاي موسي و انگشتر سليمان را از غاري در آنجا بيرون مي آورد...» [7] .

8- ابو بصير مي گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: «قائم از مکه خروج نخواهد کرد تا اينکه حلقه اي گرداگردش را فرا گيرد» عرض کردم: تعداد حلقه چند نفر است؟ فرمود: «ده هزار نفر، جبرئيل را از سمت راست و ميکائيل از سمت چپ، آن گاه امام عليه السلام پرچم غلبه و پيروزي را به اهتزاز در آورده با آن به راه مي افتد، در شرق و غرب عالم، همه آن را لعنت مي کنند، در حالي که آن، همان پرچم پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم است که جبرئيل در روز جنگ بدر، آن را فرود آورد.» تا اينکه امام عليه السلام فرمود: «پيراهني که رسول الله در روز جنگ احد به تن داشت، عمامه و زره بلند آن حضرت به تن قائم عليه السلام است و ذوالفقار، شمشير رسول الله، در دست اوست.» [8] .

9- علي بن حسين مسعودي در کتاب اثبات الوصيه نقل مي کند: «در سال دويست و پنجاه و نه، امام عسکري عليه السلام به مادرش فرمود که حج به جا بياورد و آنچه را در سال دويست و شصت واقع مي شود به او خبر داد، و صاحب الامر عليه السلام را خواست، به او وصيت فرمود، اسم اعظم و ديگر مواريث و سلاح را به او تحويل‏ داد، آن گاه، مادر امام عسکري عليه السلام همراه صاحب الامر عليه السلام به سمت مکه رفتند.» [9]

 

گفتار ما

آنچه ذکر شد بعضي از روايات است که مي فرمايد، ميراثهاي پيامبران نزد حضرت حجت، - عجل الله تعالي فرجه - است. اگر کسي بپرسد فايده‏ي اين ميراثها و بودن آنها در دست حضرت مهدي عليه السلام چيست؟ مي توان گفت: همان طور که از روايت اول فصل پنجم همين باب بر مي آيد، اين ميراثها، نشانه ها و اشاره‏هايي بر امامت حضرت مهدي عليه السلام و حجت بودن ايشان در روي زمين است - تا مردم گمراه نشوند- و آن حضرت براي استفاده در رسيدن به اهدافش، آنها را به کار مي گيرد، چنانکه پيامبران پيشين نيز - آن طور که از دقت در روايات قبلي بر مي آيد- چنين مي کردند.

 

پي نوشته ها :

[1] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 439، روايت 2.

[2] اثبات الهداه، ج 3، ص 440، روايت 3.

[3] اثبات الهداه، ج 3، ص 461، روايت 105.

[4] اثبات الهداه، ج 3، ص 494، روايت 251.

[5] اثبات الهداه، ج 3، ص 540، روايت 508.

[6] اثبات الهداه، ج 3، ص 541، روايت 509.

[7] اثبات الهداه، ج 3، ص 584، روايت 786.

[8] اثبات الهداه، ج 3، ص 545، روايت 533.

[9] اثبات الهداه، ج 3، ص 579، روايت 750.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی، پرسش و پاسخ, رجعت, ظهور،ویژگی های جانشین پیامبر،ویژگی های خاص حضرت حجت،حجت،ویژگی های خاص،حضرت مهدی وارث پیامبران،وارث،میراث همه ی پیامبران،آثار و میراث پیامبران، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : پنج شنبه 7 آبان 1394
جريان سنتهاي پيامبران به ويژه رسول اکرم درباره‏ ي حضرت مهدي

http://www.sunnatonline.com/wp-content/uploads/2013/01/298649_392892000784523_1601505264_n.jpg

جريان سنتهاي پيامبران به ويژه رسول اکرم درباره‏ ي حضرت مهدي

 

» روايات‏

» گفتار ما

 

روايات‏

1- ابو بصير مي گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم که فرمود: «سنتهايي که براي پيامبران در دوره‏ي غيبتشان جاري شده است عينا در مورد قائم ما اهل بيت جاري‏ مي شود.» [1] .

2- سعيد بن جبير مي گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم که فرمود: «در مورد قائم ما، سنتهايي از سنن پيامبران جاري مي شود: سنتي از آدم، سنتي از نوح، سنتي از ابراهيم، سنتي از موسي، سنتي از عيسي، سنتي از ايوب و سنتي از محمد صلي الله عليه و آله و سلم، اما سنتي که از آدم و نوح درباره‏ي قائم عليه السلام انجام مي شود طول عمر است، از ابراهيم، مخفي بودن ولادت و کناره گيري از مردم، از موسي، خوف و هراس و غيبت، از عيسي، اختلاف مردم درباره‏ي او، از ايوب، فرج و گشايش بعد از آزمايش و مصيبت و از محمد، خروج با شمشير.» [2] .

3- محمد بن مسلم طحان مي گويد: بر امام باقر عليه السلام وارد شدم، در حالي که قصد داشتم در مورد قائم آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم، از ايشان سوال کنم. آن حضرت ابتدائا - بدون اينکه من قصدم را در ميان بگذارم - فرمودند: «اي محمد بن مسلم! در قائم آل محمد به پنج تن از پيامبران شباهتهايي وجود دارد: يونس بن متي، يوسف بن يعقوب، موسي، عيسي و محمد صلي الله عليه و آله و سلم، اما شباهتش به يونس، بازگشتش به ميان مردم است در حالي که با وجود سن زياد، جوان به نظر مي رسد، اما شباهتش به يوسف، غايب شدن از ديد عام و خاص و مخفي بودن از برادرانش و مشکل شدن کار بر پدرش يعقوب عليه السلام است، با اينکه فاصله بين او و خانواده و شيعيانش نزديک است، اما شباهتش به موسي، دوام ترس و هراس و به درازا کشيدن غيبت، مخفي بودن ولادت، رنج و سختي شيعيانش و ناراحتي و مصيبتي است که کشيدند تا اينکه خداوند به او اجازه‏ي ظهور داد و ياريش کرد و بر دشمنش غلبه داد، اما شباهتش به عيسي، اختلافي است که درباره‏ي او واقع شد و گروهي گفتند: «متولد نشده است»، عده اي گفتند: «مرده است.» بعضي گفتند: «کشته شده و به دار آويخته‏ شده است.»، اما شباهتش به جدش مصطفي صلي الله عليه و آله و سلم خروجش، با شمشير و کشتن دشمنان خدا و دشمنان پيامبر و ستمکاران و گردنگشان است و اينکه با شمشير و افتادن ترس به دل دشمنان، خداوند او را ياري مي کند آن گاه هيچ چيز و هيچ کس از تحت سلطه و غلبه او خارج نخواهد ماند.» [3] .

4- در سوالي که احمد بن اسحق بن سعد اشعري از امام عسکري عليه السلام پرسيده آمده است: «...از خضر و ذوالقرنين چه سنتي در مورد آن حضرت جاري مي شود؟» امام عليه السلام در جواب فرموده است: «به درازا کشيدن غيبت، اي احمد!...» [4] .

5- حنان بن سدير به نقل از پدرش از امام صادق عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «قائم ما غيبتي دارد که طولاني مي شود.» عرض کردم: «يا بن رسول الله! علت آن چيست؟» فرمود: «خداوند نمي خواهد اين امر انجام شود مگر اينکه تمام سنتهايي را که پيامبران در غيبتهايشان داشته اند، در اين غيبت قرار دهد و اي سدير!- بنابراين بايد تمام مدت مجموع غيبتهاي پيامبران، در اين غيبت وجود داشته باشد. خداوند مي فرمايد: (لترکبن طبقا عن طبق) [5]  «مرحله اي پس از مرحله‏ي ديگر را سير خواهد کرد.» مقصود اين است که سنتهاي گذشتگان در مورد شما جاري خواهد شد.» [6] .

 

گفتار ما

آنچه از مجموع اين روايات به دست مي آيد اين است که سنتهايي از سنن پيامبران عليهم السلام درباره‏ي حضرت حجت عليه السلام جاري مي شود و آن حضرت در بعضي مسائل و وقايع با آنها مشابهتي دارد. علت اين مطلب براي ما روشن نيست و فقط شايد بتوان گفت که اين سنتها، نشانه ها و اشاره هايي بر امامت و ولايت آن حضرت است تا اينکه پيروان حق و طرفداران خط هدايت، راه را گم نکنند. چنانکه روايت هشتم از باب سوم شاهد خوبي بر درستي اين احتمال است.

اما روايت اول و پنجم درصدد بيان مطلب ديگري است و آن مطلب - احتمالا- اين است که غيبتهاي پيامبران براي آزمايش امتشان بوده است و مقدار طولاني شدن دوره‏ي آزمايش هر امت بر حسب نقص و کمال عقلي و ايمان و اقبال و توجه به آنان به فطرت توحيدي خودشان است و از آن جا که امت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم، از اين جهات، کاملترين امتها هستند، هم در زمان خود پيامبر و هم در زمان جانشينان ايشان به قدر کمالاتشان مورد امتحان قرار گرفته اند و بعد از آن نيز چون روز به روز کمال عقلي بيشتري يافته اند با غايب شدن امام دوازدهم و طولاني شدن غيبتش تحت آزمايش بزرگتري واقع شده اند و بعد از سپري شدن اين دوره‏ي آزمايش، زمان ظهور قائم و غايب منتظر فرا مي رسد و هنگامه‏ي تحقق وعده‏ي الهي و چيره شدن دين اسلام بر همه‏ي اديان بر پا مي‏گردد و برترين مصداق آيه شريفه که فرمود: (هو الذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين کله و لو کره المشرکون) [۷]  نمايان مي شود.

 

پي نوشته ها :

[1] اثبات الهداه، ج 3، ص 473، روايت 152.

[2] اثبات الهداه، ج 3، ص 466، روايت 124.

[3] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 468، روايت 132.

[4] اثبات الهداه، ج 3، ص 479، روايت 180.

[5] انشقاق: 19.

[6] اثبات الهداه، ج 3، ص 486، روايت 212.

[۷] توبه: 33، و صف:9- اوست که پيامبر را براي هدايت بشر و حاکميت دين حق فرستاد تا علي رغم ميل مشرکان، بر همه‏ي اديان پيروز شود.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی، پرسش و پاسخ, رجعت, ظهور،ویژگی های جانشین پیامبر،ویژگی های خاص حضرت حجت،حجت،ویژگی های خاص،سنتهای پیامبر،سنت،جریان سنت ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : چهار شنبه 6 آبان 1394
ويژگي هاي جانشين پيامبر به طور عموم و ويژگي هاي خاص حضرت حجت

http://www.farsimode.com/wp-content/uploads/2013/05/Yarane-Mahdi.jpg

ويژگي هاي جانشين پيامبر به طور عموم و ويژگي هاي خاص حضرت حجت

 

» روايات‏

» گفتار ما

 

روايات‏

1- امام رضا عليه السلام فرمود: «امام نشانه هايي دارد، دانشمندترين مردم، حکيمترين، با تقواترين، حليمترين و پر تحمل ترين، شجاعترين، عابدترين، بخشنده ترين آنان است. مختون، پاکيزه و بدون عيب متولد مي شود، همان طور که از روبرو مي بيند از پشت سر هم مي بيند، سايه ندارد، وقتي از مادر متولد مي شود روي رانها به زمين مي نشيند و صدايش را به شهادتين بلند مي کند، شيطان در خواب به او راه ندارد، چشمش مي خوابد ولي دلش نمي خوابد، با او- از سوي خدا و فرشتگان - سخن گفته مي شود، زره پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بر اندام و اندازه است، از او ادرار و مدفوع ديده نشده است زيرا خداوند به زمين فرمان داده است که هر چه از او خارج شود در خود فرو برد، بوي او از مشک خوشتر است، نسبت به مردم، از خودشان، اولي و داراي حق بيشتري است، از پدر و مادر بر آنان مهربانتر است و بيش از همه‏ي مردم، براي خداوند، فروتني دارد و بيش از همه از دستورات او اطاعت مي کند و از آنچه نهي فرموده دوري مي جويد، دعا و درخواستش پذيرفته است به طوري که اگر صخره اي را نفرين کند از وسط به دو نيم خواهد شد، سلاح پيامبر نزد اوست، شمشيرش ذوالفقار است، کتابي که نامهاي تمام شيعيان و نيز کتابي که نامهاي تمام دشمنان، تا قيامت، در آن نوشته شده است؛ جامعه، که صحيفه اي است با هفتاد ذرع طول و تمام نيازهاي بني آدم در آن موجود است نزد اوست، جفر اکبر، جفر اصغر، پوست بز و ميشي که در آنها تمام علوم، حتي ديه‏ي خراشي که بر پوست افتد، تا حد يک تازيانه و نصف تازيانه و ثلث تازيانه، در آن موجود است، و نيز مصحف حضرت فاطمه عليهما السلام، نزد او موجود است.» [1] .

2- ابا صلت هروي مي گويد: به امام رضا عليه السلام عرض کردم: «نشانه‏ي قائم شما چيست؟» فرمود: «نشانه اش اين است که از نظر سني، پير و در قيافه و سيما، جوان است به طوري که هر کس او را نگاه مي کند، او را مردي چهل ساله يا کمتر مي داند و از نشانه هايش آن است که با گذشت زمان، پير نمي شود تا اينکه اجلش برسد.» [2] .

3- ابوالجارود از امام باقر از پدران بزرگوارش نقل مي کند که اميرالمؤمنين عليه السلام بر بالاي منبر فرمود: «در آخر الزمان از نسل من فرزندي متولد مي شود که داراي چهره‏اي درخشنده، سينه اي ستبر، پاهايي قوي، شانه هايي پهن و تناور است که در پشتش دو علامت دارد، يکي همرنگ پوست خودش و ديگري همرنگ علامتي که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم داشت، او دو اسم دارد، يکي پنهان و ديگري آشکار، آن اسم پنهان احمد و اسم آشکارش محمد است، هرگاه رايت و بيرقش را تکان دهد هر چه بين شرق و غرب عالم است برايش روشن و آشکار مي شود، وقتي دستش را بر سر بندگان خدا بکشد هيچ مؤمني نيست مگر اينکه دلش از پاره‏ي آهن محکمتر مي شود و نيروي چهل مرد پيدا مي کند، تمام مردگان، در آن هنگام، در دل خويش احساس شادي مي نمايند و در قبرها به ديدار يکديگر رفته، قيام قائم را به يکديگر تبريک مي گويند.» [3] .

4- جابر جعفي مي گويد: از امام باقر عليه السلام شنيدم که فرمود: عمر بن خطاب از امير المؤمنين عليه السلام در مورد حضرت مهدي و نامش، سوال کرد حضرت فرمود: «حبيبم رسول الله از من پيمان گرفته است که تا زماني که خداوند او- حضرت مهدي - را مبعوث مي نمايد نامش را ذکر نکنم.»عمر گفت: «اوصافش را برايم بيان کن.»حضرت فرمود: «جواني ميان قامت، خوشرو و نيکو موي است که مويش بر شانه هايش ريخته و نور چهره اش بر سياهي محاسن و موي سرش غلبه کرده است، پدرم فداي پسر بهترين کنيزان باد». [4] .

5- امام باقر عليه السلام فرمود: پيامبر در روز غدير فرمود: «اي مردم! من پيامبرم و علي جانشين من است، بدانيد که پايان امامت با مهدي قائم است، او در دين غالب است و از ستمکاران انتقام مي گيرد، بدانيد که او گشاينده‏ي دژها و ويران کننده‏ي آنهاست، او بر قبايل مشرکين پيروز مي شود، خوانخواه خون به ناحق ريخته‏ي اولياء خداست، او ياريگر دين است، او از درياي ژرف آب مي کشد و هر صاحب فضل و هنر را به فضلش و هر جاهلي را به جهلش مي شناسد و مي نامد، او برگزيده خداوند است، او وارث هر علمي و مسلط به هر دانشي است، اطلاعات او از ناحيه پروردگار است، او رشيد و کامل است و تمام امور در اختيار اوست، او حجت باقي است و ديگر بعد از او حجتي نيست، حق جز با او و نور و روشني جز در نزد او يافت نمي شود، او پيروز و مسلط است و کسي بر او غالب نمي شود، او ولي خدا در زمين و حاکم او در بين مردم و امين خداوند در آشکار و نهان است.» [5] .

 

گفتار ما

مقصود از آوردن روايات اين فصل، توجه دادن خوانندگان محترم و شيعيان امام عليه السلام و به صفات و نشانه هاي آن حضرت است تا اينکه به دنبال ادعاي مدعيان دروغگو، در دوره‏ي غيبت و ظهور، به گمراهي نيفتند، به ويژه آنکه در بعضي از روايات بر شناخت آثار و نشانه هاي امام، براي نيفتادن به ورطه‏ي گمراهي، جدا تاکيد شده است.

 

پي نوشته ها :

[1] اثبات الهداه، ج 3، ص 716، روايت 9.

[2] اثبات الهداه، ج 3، ص 722، روايت 29.

[3] اثبات الهداه، ج 3، ص 722، روايت 32.

[4] اثبات الهداه، ج 3، ص 730، روايت 71.

[5] اثبات الهداه، ج 3، ص 558، روايت 613.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی، پرسش و پاسخ, رجعت, ظهور،ویژگی های جانشین پیامبر،ویژگی های خاص حضرت حجت،حجت،ویژگی های خاص، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : سه شنبه 5 آبان 1394
ظهور امام زمان از ايام الله و نحوه‏ ي خروج و چگونگي علم آن حضرت به وقت قيام‏

http://images2.persianblog.ir/824956_Ln1dBa2Q.jpg

ظهور امام زمان از ايام الله و نحوه‏ ي خروج و چگونگي علم آن حضرت به وقت قيام‏

 

» روايات‏

» گفتار ما

 

روايات‏

1- امام باقر عليه السلام فرمود: «ايام الله سه روز است، روز قيام قائم، روز رجعت، و روز

قيامت.» [1] .

2- ابوالجارود مي گويد: به امام باقر عليه السلام عرض کردم: «فدايت شوم، از صاحب الامر چيزي برايم بگو.» فرمود: «شب هنگام بيش از همه مردم در خوف و هراس است و صبح بيش از هر کسي امنيت دارد و اين خوف و امن هر روز و هر شب به او الهام - وحي- مي شود.»عرض کردم: «اي ابا جعفر! آيا به او وحي مي شود؟» فرمود: «اي ابا جارود، اين وحي، وحي پيامبري نيست، اما همان طور که به مريم دختر عمران، مادر موسي و به زنبور عسل وحي شد به او هم وحي مي شود. اي ابا جارود! قائم، در نزد خداوند، از مادر عيسي و مادر موسي و زنبور عسل گرامي تر است!» [2] .

3- عبدالاعلي حلبي مي گويد:امام باقر عليه السلام فرمود: «صاحب الامر در يکي از اين دره‏ها غيبتي خواهد داشت.» سپس با دستش به منطقه‏ي ذي طوي اشاره کرد، تا اينکه فرمود: «به خدا قسم، گويا او را مي بينم که به سنگ تکيه زده است و خدا را به حق خودش سوگند مي دهد.» [3] .

4- مفضل بن عمر مي‏گويد: امام صادق عليه‏السلام فرمود: «وقتي خداوند بلند مرتبه به قائم عليه‏السلام اجازه‏ي خروج بدهد، او بر منبر بالا مي‏رود و مردم را بسوي خود فرا مي‏خواند...» [4] .

5- عبدالرحمن بن کثير از امام صادق عليه السلام در مورد آيه (اتي امر الله فلا تستعجلوه) [5]  نقل مي کند که فرمود: «آن امر، امر ما، يعني قيام قائم ماست، خداوند به ما امر فرموده است که در آن شتاب نکنيم و هر گاه که سه لشگر فرشتگان، مؤمنان و رعب بر او نازل شدند، اين امر به انجام مي رسد، و خروج‏ امام عليه السلام، مثل خروج رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم از شهر مکه است که خدا مي فرمايد: (کما اخرجک ربک من بيتک بالحق)» [6]  [7] .

6- محمد بن مسلم از امام باقر عليه السلام درباره‏ي آيه شريفه (امن يجيب المضطر اذا دعاه) [8]  نقل مي کند که فرمود: «اين آيه در مورد امام قائم عليه السلام است، آن گاه که خروج کند عمامه به سر بندد، نزد مقام ابراهيم نماز گزارد و به پيشگاه پروردگارش زاري کند، آن گاه هيچ چيز و هيچ کس از تحت سلطه و غلبه‏ي او خارج نخواهد شد.» [9] .

7- از امام زين العابدين نقل شده است که فرمود: «سپس در حالي که مردم اطرافش گرد آمده اند به سمت مکه خروج مي کند، خود به تنهايي قيام مي کند و مي گويد: «اي مردم! من فلاني فرزند فلاني هستم، من پسر پيغمبر خدا هستم، شما را به همان چيزي دعوت مي کنم که پيامبر خدا، شما را به آن فرا خواند.» [10] .

8- سماعه مي گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: گويا قائم عليه السلام را مي بينم که در ناحيه‏ي ذي طوي روي پاهايش ايستاده و هراسان و نگران است، همان طور که موسي چنين حالتي داشت، تا اينکه به نزد مقام ابراهيم مي آيد و مردم را - به حق - فرا مي خواند.» [11] .

9- ابو بصير مي گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: «چرا در خروج قائم شتاب مي کنيد؟ به خدا قسم، او جز لباس خشن نمي پوشيد و جز غذاي ناگوار نمي خورد، او جز شمشير - و مظهر مبارزه - چيزي نيست، و مرگ در سايه شمشير، گريبان مردم را مي گيرد.» [12] .

10- ابو بصير مي گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: «قائم عليه السلام از مکه خروج نخواهد کرد تا اينکه حلقه اي گرداگردش را فرا گيرد.» عرض کردم: «تعداد حلقه چند نفر است؟» فرمود: «ده هزار نفر، جبرئيل از سمت راست، ميکائيل از سمت چپ، آن گاه امام عليه السلام، پرچم غلبه و پيروزي را به اهتزاز در آورده، با آن به راه مي افتد.» [13] .

11- ابو حمزه ثمالي مي گويد: از امام باقر عليه السلام شنيدم که در مورد آيه‏ي (و لمن انتصر بعد ظلمه)فرمود يعني قائم و يارانش، (فاولئک ما عليهم من سبيل) [14]  و قائم هنگامي که قيام کند، خود و يارانش، از بني اميه، دروغگويان و دشمنان عداوت پيشه انتقام مي گيرند.» [15] .

 

گفتار ما

علاوه برآنچه در اين فصل ذکر شد، در بابهاي اول و دوم و فصلهاي قبلي همين باب نيز درباره‏ي چگونگي خروج امام عليه السلام مطالبي وجود داشت و در فصلهاي آينده نيز، مطالبي در اين باره خواهد آمد.

 

 پي نوشته ها :

[1] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 560، روايت 624.

[2] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 585، روايت 798.

[3] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 550، روايت 559.

[4] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 555، روايت 592.

[5] نحل: 1- امر خدا واقع شدني است، شتاب مکنيد.

[6] انفال:5- همان گونه که خداوند ترا به حق از خانه ات بيرون برد.

[7] اثبات الهداه، ج 3، ص 562، روايت 635.

[8] نمل: 62- کيست که آن هنگامي که مضطر و درمانده او را مي خواند پاسخ گويد؟.

[9] اثبات الهداه، ج 3، ص564، روايت 644.

[10] اثبات الهداه، ج 3، ص 582، روايت 771.

[11] اثبات الهداه، ج 3، ص 583، روايت 779.

[12] اثبات الهداه، ج 3، ص 540، روايت 503.

[13] اثبات الهداه، ج 3، ص 545، روايت 533.

[14] شوري: 41- آنان که بعد از ستمي که کشيده اند، انتقام مي گيرند، گناهي بر ايشان نيست.

[15] اثبات الهداه، ج 3، ص 553، روايت 578.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی، پرسش و پاسخ, رجعت, ظهور،وقت قیام،علم قیام امام زمان،ایام الله، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : دو شنبه 4 آبان 1394
بيرقهاي باطل در هنگام ظهور و مشخصات پرچم حق حضرت مهدي

http://www.darolhekmeh.com/wp-content/uploads/2014/11/blogdoon_SlideShow19802_286861.jpg

بيرقهاي باطل در هنگام ظهور و مشخصات پرچم حق حضرت مهدي

 

» روايات‏

» گفتار ما

 

روايات‏

1- ابو بصير مي گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: «قائم عليه السلام از مکه خروج نخواهد کرد تا اينکه حلقه اي گرداگردش را فرا گيرد.» عرض کردم: «تعداد حلقه چند نفر است؟» فرمود: «ده هزار نفر؛ جبرئيل از سمت راست، و ميکائيل از سمت چپ، آن گاه امام عليه السلام پرچم غلبه و پيروزي را به اهتزاز در آورده آن را به حرکت در آورد، در شرق و غرب عالم کسي نمي ماند مگر اينکه آن را لعنت مي کند، در حالي که آن، همان پرچم پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم است که جبرئيل در روز جنگ بدر آن را فرود آورد.»سپس فرمود: «اي ابا محمد! به خدا قسم، آن پرچم از نخ، کتان، ابريشم و يا حرير نيست.» عرض کردم: «پس، از چه چيزي است؟» فرمود: «از برگهاي بهشتي است که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم، در روز جنگ بدر، آن را باز کرد، سپس پيچيد و به علي عليه السلام داد، پرچم نزد علي عليه السلام بود تا اينکه در جنگ جمل، اميرالمؤمنين عليه السلام آن را باز کرد و خداوند، فتح و پيروزي نصيب او فرمود، سپس آن حضرت، بيرق را در هم پيچيد، هم اکنون آن پرچم نزد ماست و هيچکس آن را نمي گشايد تا اينکه قائم عليه السلام قيام کند، وقتي امام قائم عليه السلام قيام کرد پرچم را باز مي کند، و در شرق و غرب عالم کسي نمي ماند مگر اينکه آن را لعنت مي کند، در فاصله اي به اندازه‏ي حرکت يک ماه، از چهار طرف، ترس از آن بيرق، همه را فرا مي گيرد. [1] .

2- ابو حمزه ثمالي مي گويد:امام باقر عليه السلام به من فرمود: «اي ثابت گويا قائم اهل بيتم را مي بينم که به نجف شما مشرف شده و با دستش به طرف کوفه اشاره مي کند، وقتي به نجف وارد شود پرچم پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را باز مي کند و با باز شدن آن بيرق، فرشتگاني که در جنگ بدر پيامبر را ياري کردند، فرود مي آيند.» عرض کردم: «پرچم رسول الله چيست؟» فرمود: چوب تيرک آن از عمود عرش و رحمت پروردگار است و بقيه‏ي قسمتهاي آن از نصرت و ياري الهي، بر هيچ چيزي فرود نمي آيد مگر اينکه خداوند، آن را نابود مي کند.»عرض کردم: «آيا آن پرچم نزد شما پنهان است؟ آيا آن حضرت، پرچم را مي يابد يا برايش مي آورند؟»فرمود: «برايش‏ مي آورند» عرض کردم: «چه کسي برايش مي آورد؟» فرمود: «جبرئيل عليه السلام.» [2] .

3- عمر بن شمر مي گويد: نزد امام باقر عليه السلام از مهدي عليه السلام نام برده شد، امام عليه السلام فرمود: در حالي وارد کوفه مي شود که سه بيرق، اوضاع کوفه را درهم ريخته است، آن گاه همه چيز، خالص تحت ولايت او قرار مي گيرد.» [3] .

 

گفتار ما

در بعضي از روايات مثل روايت سوم، مقصود از بيرق و رايت، همان بيرق ظاهري است اما در بعضي روايات ديگر، مثل روايت ابو بصير و ابو حمزه، مقصود پرچمهايي که معمولا براي ترساندن دشمنان به اهتزاز در مي آيد و چرخانده مي شود نيست، بلکه مقصود پرچم معنوي است که رعب و وحشت ويژه اي ايجاد مي کند به طوري که اهل باطل در شرق و غرب عالم، آن را لعنت مي کنند و اين مطلب از عبارت: «چوبش از عمود عرش و رحمت پروردگار و بقيه قسمتهاي آن از نصرت الهي است» پيداست.

 

 پي نوشته ها :

[1] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 545، روايت 533.

[2] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 545، روايت 534.

[3] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 555، روايت 588.



:: برچسب‌ها: ظهور , مهدویت , منجی , آخرالزمان , منتظران مهدی , مهدی موعو , نور تولی , پرسش و پاسخ , رجعت , ظهور , بیرقهای باطل در هنگام ظهور , بیرق , پرچم , پرچم حق امام زمان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : یک شنبه 3 آبان 1394
نشانه هاي زمان ظهور امام زمان

http://bayanbox.ir/view/399598901763993580/313.png

نشانه هاي زمان ظهور امام زمان

 

» روايات

» گفتار ما

 

روايات

1- ابو بصير مي گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: «... صيحه (فرياد آسماني)، جز در ماه مبارک رمضان نخواهد بود، و آن نداي جبرئيل به سمت مردم است.»

سپس فرمود: فريادگري از آسمان به نام قائم عليه السلام ندا در مي دهد که هر کس در شرق و غرب عالم است مي شنود و از هول و هراس آن، هر که خواب است بيدار مي شود، هر که برپا ايستاده بر زمين مي نشيند و هر که نشسته است از جا بر مي خيزد. هر کس که به اين صدا توجه کند و به آن پاسخ گويد مورد رحمت پروردگار واقع مي‏شود. صداي اول، همانا صداي جبرئيل روح الامين است...» [1] .

2- امام صادق عليه السلام فرمود: «... صداي آسماني در شب جمعه بيست و سوم ماه مبارک رمضان به گوش مي رسد، در آن هيچ شک نکنيد، بشنويد و اطاعت کنيد، و در آخر روز صداي ابليس ملعون به گوش مي رسد که مي گويد: «آي! فلاني کشته شد» تا اينکه مردم را به شک بيندازد و آنها را بفريبد، آن روز چقدر افراد گيج و سرگردان و دودل پيدا مي شوند که در آتش سقوط کرده اند! هر گاه در ماه رمضان ندا را شنيديد ترديد به دل راه ندهيد که صداي جبرئيل است و نشانه‏ي آن اين است که به نام قائم عليه السلام و پدرش ندا مي دهد تا جايي که دختران پشت پرده، صدا را مي شنوند و پدران و برادرانشان را تحريک به خروج مي نمايند...» [2] .

3- امام صادق عليه السلام فرمود: «...قطعا قبل از خروج قائم، اين دو صدا به گوش مي رسد: صدايي از آسمان، که صداي جبرئيل است و صدايي که از زمين که صداي ابليس ملعون است، که نام شخصي را مي بردو مي گويد مظلوم کشته شد، و مقصودش از اين حرف، ايجاد فتنه و آشوب است، از نداي اولي اطاعت کنيد و از صداي دومي بپرهيزيد که مبادا شما را بفريبد...» [3] .

4- مفضل بن عمر از امام صادق عليه السلام نقل مي کند: «...وقتي خورشيد طلوع کند و آفتاب بدرخشد، ندايي از جانب خورشيد، به زبان عربي روشن و رسا، به طوري که هر که در آسمانها و زمين است بشنود، مردم را مخاطب قرار داده مي گويد: «اي مردم! اين مهدي آل محمد است، او را به نام و کنيه‏ي جدش پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مي نامد و نسبش را از امام حسن عسکري عليه السلام به امام حسين - صلوات الله عليهم اجمعين - مي رساند، با او بيعت کنيد که به راه راست هدايت شويد و از امر او سرپيچي نکنيد که گمراه خواهيد شد...» [4] .

5- امام صادق عليه السلام: «...اولين کسي که دست او (قائم)را مي بوسد، فرشتگان، سپس جنيان و بعد از آن برگزيدگان بشر هستند و مي گويند: «شنيديم و اطاعت کرديم»، و هيچ صاحب گوشي در عالم نمي ماند مگر اينکه آن صدا را مي شنود، و همه‏ي مردم، شهري و بياباني، اهل خشکي و دريا همه طاعتش را پذيرا مي شوند و بعضي از همديگر در مورد صدايي که شنيده‏اند توضيح مي خواهند.

وقتي غروب خورشيد نزديک مي شود، فريادي از مغرب بلند مي‏شود که:

«اي مردم!پروردگار شما از دره‏ي يابس از سرزمين فلسطين ظهور کرده است، او عثمان بن عنبسه اموي از نسل يزيد بن معاويه است، با او بيعت کنيد تا به حق راه يابيد و مخالفت نکنيد که گمراه مي شويد.» فرشتگان، جنيان و برگزيدگان بشر در پاسخ، او را تکذيب کرده، حرفش را دروغ مي شمارند و مي گويند: «کلامت را شنيديم و زير پا گذاشتيم» و در آن هنگام، هيچ شکاک، دو دل و منافق يا کافري باقي نمي ماند مگر اينکه با اين صداي آخري گمراه مي شود...» [5] .

6- عثمان بن سعيد عمري از امام عسکري عليه السلام نقل مي کند: «...سپس او خروج مي کند و گويا من بيرقهاي سفيد را مي بينم که بر بالا ي سرش، در نجف به اهتزاز در آمده اند.» [6] .

7- عبدالکريم جلاب مي گويد: در خدمت امام صادق عليه السلام، سخن از امام قائم عليه السلام به ميان آمد، فرمود: «بدانيد که وقتي او قيام کند، مردم مي گويند: «اين ديگر کجا بود و از کجا آمده است؟ اين مدتهاست استخوانهايش هم پوسيده است.» [7] .

8- علي بن ابي حمزه مي گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: «وقتي قائم قيام کند، مردم او را انکار خواهند کرد، زيرا در سيماي جواني مؤمن ظهور خواهد کرد، و هيچکس بر اعتقاد به او ثابت نمي ماند مگر کسي که خداوند، در عالم ذر، از او پيمان گرفته است.» [8] .

9- سيف بن عميره مي گويد: امام باقر عليه السلام به من فرمود: وقتي قائم عليه السلام قيام کند، مؤمن در قبرش مطلع مي شود و به او گفته مي شود: صاحب تو قيام کرده است، اگر مي خواهي به او ملحق شوي، ملحق شو و اگر مي خواهي همچنان در نعمت و بزرگداشت پروردگارت بماني، بمان.» [9] .

10- ام سعيد احمسيه مي گويد: به امام عليه السلام عرض کردم: «نشانه اي از خروج قائم برايم بيان فرما.» امام عليه السلام فرمود: «اي سعيد! هرگاه قرص تمام ماه، در ماه رجب گرفت و مردي در آن هنگام خروج کرد، آن موقع، وقت خروج قائم است.» [10] .

 

گفتار ما

در فصلهاي بعد نيز، احاديث ديگري ذکر خواهد شد که به موضوع نشانه هاي ظهور مربوط است.

قابل ذکر است که هر چند محتوا و مضمون احاديث مربوط به صيحه (فرياد آسماني) با هم اختلاف دارند، اما همه آنها اصل واقع شدن صيحه را اثبات مي کنند و شايد اين اختلاف جزئي از ناحيه‏ي راوياني باشد که احاديث را نقل کرده اند. [۱۱] .

 

پي نوشته ها :

[1] بحارالانوار، ج 52، ص 230، روايت 96.

[2] بحار الانوار، ج 52، ص 230، روايت 96.

[3] بحارالانوار، ج 52، ص 230، روايت 96.

[4] بحارالانوار، ج 53، ص 8، روايت 1.

[5] بحارالانوار، ج 53، ص، روايت 1.

[6] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 482، روايت 189.

[7] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 533، روايت 467.

[8] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 536، روايت 483.

[9] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 574، روايت 721.

[10] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 575، روايت 724.

[۱۱] براي کساني که همه چيز را با معيارهاي مادي مي سنجند و قدرت خداوند را هم در چارچوب ابزارهاي دنيوي و اسباب مادي بررسي مي نمايند، روزي اين اشکال مطرح شده است که چگونه ممکن است شخصي در کنار کعبه فريادي بزند يا صيحه‏اي در نقطه‏اي بلند شود و تمام مردم دور و نزديک، آن صدا را بشنود در حالي که نه افراد نزديک، از شدت صدا آسيبي ببينند و نه افراد دور، مشکلي در شنيدن داشته باشند. اما امروزه که سلطه انسان بر امواج به جايي رسيده که شخصي در دورترين فاصله، به همان راحتي نزديکترين افراد، و در همان زمان، صداي يک نفر را مي شنود و تصوير او را مي بيند، ديگر اين اشکال، خود بخود مرتفع شده است، به خصوص اگر به اين نکته توجه داشته باشيم که هرچه در عالم هست مقهور اراده امام عليه السلام است.

ضمن آنکه تازه، کيفيت اين ندا و انتقال آن هنوز معلوم نيست به استفاده از قوانين کشف شده فعلي هم احتياجي باشد. در هر حال، انکار و اشکالتراشي در امکان اين امور، فقط ناشي از سر سختي در پذيرش حق، اعتماد به ديده ها و ملموسات و انکار غير آنها، و داشتن روحيه استبعاد و لجاج است. مترجم.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،نشانه هاى ظهور, ظهور،علائم ظهور،توجه به ظهور،توجه به نشانه های ظهور،توجه،نشانه،زمان ظهور، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : شنبه 2 آبان 1394
آيا وقت ظهور معلوم است؟

http://www.nobateshoma.ir/wp-content/uploads/2015/01/mahdi.jpg

آيا وقت ظهور معلوم است؟

 

» روايات‏

» گفتار ما

 

روايات‏

1- مفضل بن عمر مي گويد: از مولايم امام صادق عليه السلام پرسيدم: «آيا براي - ظهور- امام منتظر، حضرت مهدي عليه السلام وقت مشخصي هست که مردم بدانند؟» فرمود: «منزه است خداوند از اينکه براي ظهور- حضرت حجت - وقتي قرار دهد که شيعيان ما از آن مطلع باشند.» عرض کردم: «مولاي من! علت چيست؟» فرمود: «زيرا زمان ظهور همان ساعتي است که خداوند تعالي فرمود: «ويسئلونک عن الساعه ايان مرسيها قل انما علمها عند ربي لا يجليها لوقتها الا هو، ثقلت في السموات و الارض) [1]  و آن زمان ظهور، همان ساعتي است که خداوند فرمود: (يسئلونک ايان مرسيها) [2]  و فرمود: (عنده علم الساعه)، [3]  «علم آن ساعت فقط نزد اوست»، و نفرمود نزد کس ديگري هست، و فرمود: (فهل ينظرون الا الساعه ان تاتيهم بغته، فقد جاء اشراطها) [4]  و فرمود: (اقتربت الساعه و انشق القمر) [5]  و فرمود: (و ما يدريک لعل الساعه تکون قريبا) [6]  و فرمود: (يستعجل بها الذين لا يومنون بها و الذين آمنوا مشفقون منها و يعلمون انها الحق، الا ان الذين يمارون في الساعه لفي ضلال بعيد) [7] .

عرض کردم: «معني[يمارون]چيست؟»، «اينکه مجادله مي کنند يعني چه؟»، فرمود: «مي گويند: کي متولد شده؟ چه کسي او را ديده؟ کجاست؟ کي ظهور خواهد کرد؟ و همه اينها به خاطر عجله داشتن در امر الهي و شک و ايراد در قضا و قدرت اوست. آنها کساني هستند که در دنيا زيان کرده اند و کافران به بد جايگاهي برخواهند گشت.»

عرض کردم: «آيا مي شود براي آن وقتي معلوم کرد؟» امام فرمود: «اي مفضل، من وقتي تعيين نمي کنم، وقت آن هم تعيين شدني نيست، هر کس براي ظهور مهدي ما وقتي تعيين کند در علم خدا خود را شريک دانسته و مدعي اطلاع از اسرار الهي شده است. و هيچيک از اسرار الهي که در ميان اين خلق گمراه و از اولياء خدا بريده موجود است، پنهان نشده است، مگر اينکه اولياء خدا به دانستن آن راز مخصوص شده اند و آن راز نزد ايشان موجود است تا بر آنان حجت باشد.» [8] .

2- مفضل بن عمر از امام صادق عليه السلام درباره‏ي آيه‏ي (فاذا نقر في الناقور)، [9]  «آن گاه که در صور دميده شود.» نقل مي کند که فرمود: «از ما اهل بيت امامي پيروز و پنهان وجود دارد که وقتي خداوند بخواهد او را آشکار کند، به دلش الهام نمايد و او به امر خداي تبارک و تعالي ظهور نمايد.» [10] .

3- ابو بصير مي گويد: از امام صادق عليه السلام در مورد قائم سوال کردم، فرمود: آنها که وقت - براي ظهور- تعيين مي کنند دروغگويند، ما اهل بيت، هيچ گاه وقت تعيين نمي‏کنيم.» [11] .

4- در روايت ابي وائل از اميرالمؤمنين عليه السلام آمده است: در حالي که مردم در حيرت و بي توجهي، حق در حال نابودي و باطل غالب است، ظهور مي نمايد...» [12] .

5- حکيمه دختر امام جواد عليه السلام از امام عسکري عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «...اي عمه! او در حمايت پروردگار و پناه او زير پرده غيب اوست تا اينکه به او اجازه‏ي ظهور بدهد، پس هرگاه خداوند مرا ميراند و ديدي شيعيانم دچار اختلاف شدند، معتمدان شيعه را خبر کن، پيش خودت و آنها مخفي بماند، خداوند ولي خودش را از ديده‏ي مردم پنهان مي کند، هيچکس او را نمي بيند تا اينکه جبرئيل اسبش را تقديم کند تا آنکه آنچه شدني است خداوند به انجام رساند.» [13] .

6- مفضل بن عمر مي گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: «وقتي به امام، اذن خروج داده شود، خدا را به اسم عبراني حق مي خواند، سيصد و سيزده نفر از اصحابش مثل پاره هاي ابر خزاني و پراکنده، به دورش هجوم مي برند و آنها داراي ولايت هستند...» [14] .

7- زراره بن اعين مي گويد: از امام صادق عليه السلام در مورد آيه (هل ينظرون الا الساعه ان تاتيهم بغته) [15]  فرمود: «آن ساعت قيام قائم است که ناگهان فرا مي رسد.» [16] .

8- محمد بن حنفيه از پدرش اميرالمؤمنين عليه السلام نقل مي کند که فرمود: پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «مهدي، از ما اهل بيت است، خداوند در يک شب، امر فرجش را مهيا سازد.» [17] .

9- عبدالله بن عمر مي گويد: شنيدم که حسن بن علي عليهما السلام فرمود: «اگر از دنيا غير از يک روز باقي نمانده باشد، خداوند، همان يک روز را طولاني مي کند تا مردي از نسل من ظهور کند که بعد از پر شدن زمين از جور و تباهي، آن را از عدل و داد سر شار نمايد، اين مطلب را به همين شکل، از پيامبر شنيدم.» [18] .

10- ابو بصير مي گويد: امام باقر عليه السلام فرمود: «امام قائم عليه السلام، روز شنبه عاشورا، روزي که امام حسين عليه السلام کشته شد، خروج مي‏نمايد.» [19] .

11- ابو بصير مي گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: «امام قائم عليه السلام قيام نمي کند مگر يکي از سالهاي فرد، نه، سه، پنج و يک.» [20] .

12- معلي بن خنيس در حديث نوروز، از امام صادق عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «آن روزي است که، در آن، قائم ما اهل بيت و واليان حکومت الهي ظهور مي کنند و خداوند، قائم عليه السلام را بر دجال پيروز مي نمايد و او را بر خرابه هاي کوفه به دار مي آويزد، هيچ نوروزي نمي آيد مگر اينکه ما در آن روز، منتظر فرج هستيم، زيرا که نوروز از روزهاي ماست، ايرانيها آن را حفظ کردند و شما آن را ضايع نموديد.» [21] .

 

گفتار ما

اگر کسي در احاديثي که ذکر شد دقت نمايد متوجه مي شود که نه رواياتي که بر ظهور امام بعد از پر شدن زمين از عدل و داد، دلالت دارد و نه رواياتي که نشانه هاي حتمي ظهور را بيان مي کند و نه هيچيک از روايات ديگر، براي ظهور، وقت تعيين نمي کنند، بلکه فقط درصدد بيان علائم ظهور و آثار آن هستند.

اما در مورد علم امام عليه السلام به زمان ظهور؛ معلوم است که بر اساس رواياتي که‏ دلالت دارد بر اينکه امام به همه‏ي حقايق عالم و آنچه بوده و هست و خواهد بود، [۲۲]  آگاه است امام عليه السلام زمان ظهور را مي داند و البته اين مطلب با رواياتي که ذکر شد منافاتي ندارد زيرا مقصود از آن روايات اين است که امام عليه السلام تعيين وقت نمي فرمايد نه اينکه وقت ظهور را نمي داند، بلکه مي توان گفت، جمله‏ي انتهايي روايت اول که فرمود: «هيچيک از اسرار الهي نيست مگر اينکه اولياء خدا به دانستن آنها مخصوص شده اند و آن راز نزد ايشان موجود است تا بر آنان حجت باشد.» دلالت بر اين مي کند که امام عليه السلام از زمان ظهور، مطلع است.

 

پي نوشته ها :

[1] اعراف:186- با اين تفاوت که در اول آيه شريفه حرف واو نيست. ترجمه: از تو درباره‏ي زمان وقوع (قيامت يا ظهور) سوال مي کنند، بگو علم آن نزد خداست و کسي جز او نمي داند، امر آن بر آسمانها و زمين سنگيني مي کند.

[2] نازعات: 42- از تو مي پرسند که آن - قيامت يا ظهور- کي واقع خواهد شد.

[3] لقمان:42 و زخرف: 85- با اين تفاوت که يک واو آيه بيشتر دارد. ترجمه: اطلاع از آن زمان، منحصر به اوست.

[4] محمد: 18- آيا منتظرند که آن ساعت ناگهان فرا رسد؟علائم آن نزديک است.

[5] قمر: 1- زمان نزديک شده و ماه شکافت.

[6] احزاب: 63- چه مي داني؟ شايد زمان نزديک باشد.

[7] شوري: 18- آنها که ايمان ندارند عجله مي کنند و آنها که ايمان دارند، از آن (ساعت قيامت) مي ترسند و مي دانند که حق است، بدانيد کساني که در مورد آن مجادله و نزاع مي کنند در گمراهي آشکارند.

[8] بحارالانوار: ج 53، ص 1، روايت 1.

[9] مدثر: 8.

[10] اثبات الهداه، ج 3، ص 447، روايت 39.

[11] اثبات الهداه، ج 3، ص 447، روايت 40.

[12] اثبات الهداه، ج 3، ص 505، روايت 308.

[13] اثبات الهداه، ج 3، ص 506، روايت 315.

[14] اثبات الهداه، ج 3، ص 548، روايت 547.

[15] محمد: 18، و زخرف: 66.

[16] اثبات الهداه، ج 3، ص 565، روايت 654.

[17] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 459، روايت 100.

[18] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 465، روايت 122.

[19] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 491، روايت 233.

[20] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 514، روايت 354.

[21] اثبات‏الهداه، ج 3، ص 571، روايت 693.

[۲۲] برخي از اين روايات در کتاب فروغ شهادت صفحات 100- 90 ذکر شده است.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،وقت ظهور،آیا وقت ظهور معلوم است؟،معلوم بودن وقت ظهور، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : جمعه 1 آبان 1394
نام مقدس حسين بر لب

http://images2.persianblog.ir/534829_PnmwzDCq.jpg

نام مقدس حسين بر لب

آنان نام بلند آوازه‏ي حسين عليه ‏السلام را بر لب دارند و شعار ويژه‏ي آنان، «يا لثارات الحسين!» [1]  است.

آري! فاجعه‏ي خونبار کربلا و شهادت حسين عليه ‏السلام با گذشت قرنها و نسلها، نه تنها به بوته‏ي فراموشي سپرده نمي‏شود، بلکه همواره زنده و پرحرارت مي‏ماند و هر چه روزگاران بر آن بگذرد حرارت و شور و سوزش خويش را حفظ مي‏کند چنانکه گويي همين ديروز، آري! ديروز! رخ داده است.

آري! کساني که در روز عاشورا، آن جنايات دهشتناک را ببار آوردند، همگي در خور سخت‏ترين کيفرها هستند، همانگونه که از نسلهاي پس از آنان نيز، کساني بدان جنايات ددمنشانه راضي باشند در خور شديدترين کيفرهايند. چرا که رضايت دهندگان به آن جنايات، خود شريک جنايت و در خور کيفر و نابودي ‏اند.

آخر، انسان‏نمايي که وجدانش راضي شود که حرمتهاي خدا را هتک گردد و خون بزرگترين دوستان خدا، بدست پليدترين مخلوق او به زمين ريخته شود، چنين انساني زيبنده‏ي زندگي و ادامه‏ي حيات نيست. او موجود پليد و پست و متعفني است که از پليدي او جامعه‏ي انساني آلوده مي‏گردد و وانهادن چنين موجودي، جنايتي نابخشودني در حق بشريت است و ناگزير بايد چنين جرثومه‏ هاي کثيف که از روز شهادت پيشواي شهيدان حضرت حسين عليه‏السلام تا امروز و تا روز قيام آن اصلاحگر بزرگ جهاني توليد مثل و افزون گشته‏اند، نابود گردند.

در سالهاي اخير، متأسفانه از سوي همين عناصر نگون‏بخت، هر ساله بيش از يک کتاب در تقدير «يزيد»، همان عنصر پست و بي‏مقدار و پليدي که سالار جوانان بهشت را به خاک و خون کشيد و فاجعه بارترين جنايت تاريخ را در مورد خاندان وحي و رسالت، مرتکب شد، نوشته شده است، رسواتر اينکه، يکي از همين قماش تيره‏بختان، ورق پاره‏هاي خويش را، «حقايق عن اميرالمؤمنين يزيد بن معاويه» نام نهاده است!!!

شما را بخدا، اين نويسنده‏ي سياهکار که با اين کار زشت خويش، ارزشهاي انساني را مسخ نموده و از شرافت و ديانت، بکلي بيگانه گشته و تا پست‏ترين مراحل بي‏وجداني و پستي و شقاوت نزول مي‏کند، در پي چيست؟ و چه مي‏گويد؟

راستي چنين موجود پليدي چه ارزش و کرامتي دارد؟!

آيا چنين کسي در خور مرگ ذلت‏بار و نابودي نيست؟!

بجاست در اين مورد روايتي را از هشتمين امام نور حضرت رضا عليه‏السلام بياوريم:

سئل الامام الرضا عليه‏السلام: «يابن‏رسول الله!... ما تقول في حديث روي عن الصادق عليه‏السلام أنه قال: اذا قام قائم قتل ذراري قتلة الحسين بفعال آبائها؟»

فقال عليه‏السلام: «هو کذلک.»

فقال السائل: «قول الله عزوجل: «و لا تزرو وازرة وزر اخري» ما معناه؟» قال عليه‏السلام «صدق الله في جميع اقواله، لکن ذراي قتلة الحسين يرضون أفعال آبائهم و يفتخرون بها و من رضي شيئا کان کمن أتاه ولو أن رجلا قتل في المشرق فرضي بقتلة رجل بالمغرب، لکان الراضي عند الله شريک القاتل و انما يقتلهم القائم -اذا خرج - لرضاهم بفعال آبائهم....» [2] .

يعني: از امام رضا عليه ‏السلام سؤال شده که: «اي پسر پيامبر! در مورد اين روايت چه مي‏فرماييد که از امام صادق عليه‏ السلام آورده‏اند که: به هنگام قيام قائم آل محمد صلي الله عليه و اله و سلم قيام کند، نسل کشندگان حسين عليه ‏السلام را به کيفر جنايت پدرانشان به قتل مي‏رساند؟»

آن حضرت فرمود: «آري! روايت درست است و امام مهدي عليه‏السلام چنين مي‏کند.»

پرسيده شد: «بنابراين، آيه‏ي شريفه چه مي‏شود که مي‏فرمايد:

«ولا تزر وازرة وزر اخري.» [3] .

يعني: هيچ کس بار گناه ديگري را به دوش نمي‏کشد؟»

فرمود: «سخن خدا و آيه‏ي شريفه کاملا صحيح است، اما بحث اين است که نسل کشندگان حسين عليه ‏السلام به جنايات وحشتناک پدران خويش دل خوش دارند و بدان مي‏بالند و کسي که به کاري رضايت دهد همانند عامل آن کار است. از اين رو اگر مردي در مشرق بناحق کشته شود و ديگري در مغرب بر آن رضايت دهد، در پيشگاه خدا شريک قتل است و قائم آل محمد صلي الله عليه و اله و سلم هنگامي که قيام مي‏کند آنان را بخاطر رضايتشان به جنايات پدرانشان و افتخار بر آن جنايات به کيفر مي‏رساند.»

آري! ياران حضرت مهدي عليه ‏السلام بخاطر اعلام عظمت فاجعه‏ي عاشورا که با گذشت زمان، تجديد مي‏شود و نشانه‏ها و آثار و ابعاد آن، با رشد فکري و آگاهي و افزون گشتن شناخت و بينش بشريت در مورد رخدادها آشکار مي‏گردد، بنام حسين عليه ‏السلام و عاشوراي او شعار مي‏دهند و نداي «يا لثارات الحسين! را همه جا طنين ‏افکن مي‏سازند. چرا که اين شعار، هشداري است به همه‏ي پليدان و جنايتکاراني که بدان فاجعه‏ي دلخراش رضايت داده و خاندان وحي و رسالت را بخاطر آن فداکاري بي‏نظير و دفاع از حق و عدالت و ستم‏ستيزي، به باد نکوهش گرفتند و در طول تاريخ از پليدان حق‏ستيز و ستمکار، جانبداري نموده و جنايات آنان را توجيه کردند.

آري! خواننده‏ي گرامي! از رواياتي که در مورد ياران مهدي عليه ‏السلام ترسيم گرديد اين نکته استفاده مي‏شود که برخي از آنان بوسيله‏ي ابرها در روز روشن جابجا شده و به مکه و قرارگاه آن گرامي مرد عصرها و نسلها، مي‏رسند.

در اين مورد برخي از نويسندگان معاصر اظهار نظر نموده و گفته‏اند که منظور از «ابر» در اينجا هواپيما مي‏باشد، اما ما نمي‏توانيم بدين تأويل بسنده کنيم. چرا که ممکن است منظور از «ابرها» همان معناي حقيقي واژه‏ي «سحاب» باشد، زيرا ابري که ميليونها تن آب را با خود جابجا مي‏کند، جابجا ساختن انسانها براي آن چه مشکلي ايجاد مي‏کند؟ بويژه هنگامي که بصورت فشرده و توده‏هاي متراکم و باران‏زا، از زمين اوج مي‏گيرد و با فاصله‏ي بسيار از زمين، اثر جاذبه‏ي زني نيز ضعيف مي‏شود.

به هر حال زيبنده است که ما در روايت از واژه «يحمل» که دلالت بر جابجا شدن بوسيله ابر است غفلت نورزيم و اين جمله، نشانگر آن است که برخي از ياران امام مهدي عليه ‏السلام کساني هستند که ابر، آنان را جابجا مي‏کند.

و نيز از روايات، اين واقعيت دريافت مي‏گردد که برخي از ياران آن حضرت نيز به هنگامه‏ي ظهور و قيام حضرت مهدي عليه‏السلام در مکه هستند و برخي در شهرها و کشورهاي ديگر پراکنده‏اند که به هنگامه‏ي ظهور امام و تصميم بر قيام براي اصلاح جهان، آنان نيز از شرق و غرب زمين به «مکه» روي مي‏آورند.

برخي از آنان بوسيله‏ي «ابرها» به قرارگاه آن پيشواي بزرگ و نجات‏بخش مي‏رسند، برخي با «طي الارض» و پيچيده شدن زمين بر زير پاي آنان و نزديک شدن راه دور بصورت اعجازآميز که از آن سخن رفت.

 


پي نوشته ها :

[1] بحارالانوار، ج 52، ص 307.

[2] تفسير برهان، ج 2، ص 418، ذيل آيه‏ي شريفه و بحارالانوار، ج 45، ص 295.

[3] سوره‏ ي اسراء، آيه 33.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،امام حسین, امام زمان, قاتلان امام حسین, قائم،عاشورا،عاشورا و امام زمان،مهدی به یاد حسین،نام مقدس حسین بر لب،نام حسین،نام مقدس،نام مقدس حسین، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : پنج شنبه 30 مهر 1394
تحقق اهداف عاشورا با قيام مهدي

http://erfansari.ir/images/1261660689_sayed_alshohda__a_by_alnassre.jpg

تحقق اهداف عاشورا با قيام مهدي

امام حسين(ع) با هدف زنده ساختن احکام قرآن و سنّت پيامبر اکرم (ص) و از بين بردن بدعتهايي که در نتيجه حاکميت بني اميّه در دين ايجاد شده بود قيام کردند و در طول مسير مدينه تا کربلا ضمن اشاره به انگيزه قيام شان فرمودند:

من به منظور ايجاد اصلاح در امّت جدم رسول خدا (ص) قيام کرده‏ام مي‏خواهم امر به معروف و نهي از منکر کنم و به همان سيره و شيوه مرسوم جدّم پيامبراکرم(ص) و پدرم علي‏بن ‏ابي ‏طالب(ع) عمل مي‏کنم. [1] .

آن حضرت در نامه‏اي به بزرگان قبايل بصره تصريح مي‏کنند:

من شما را به کتاب خدا و سنّت پيامبرش دعوت مي‏کنم. در شرايطي که اکنون ما زندگي مي‏کنيم سنت رسول خدا(ص) از بين رفته و به جاي آن بدعت و احکام و ارزشهاي غير اسلامي نشسته است مرا بپذيريد و به ياري من برخيزيد. شما را به راه ارشاد و رستگاري هدايت خواهم کرد. [2] .

از مجموعه اين گونه ازسخنان امام حسين (ع) اهداف والاي نهضت عاشورا به‏خوبي روشن مي‏شود که احياي قرآن، احياي سنت نبوي و سيره علوي، از بين بردن کج‏رويها، حاکم ساختن حق، حاکميّت بخشيدن به حق‏پرستان، از بين بردن سلطه استبدادي حکومت ستمگران، تأمين قسط و عدل در عرصه‏هاي اجتماعي و اقتصادي و... از جمله آنهاست.

از طرف ديگر وقتي اهداف قيام منجي عالم بشريت و ويژگيهاي حکومت جهاني آن حضرت را مورد بررسي قرار مي‏دهيم همين اهداف و انگيزه‏ها حتي با تعابير مشابه با تعابير به‏کار رفته در مورد نهضت حسيني قابل مشاهده است.

حضرت علي بن ابيطالب(ع) در توصيف سيره حکومتي امام مهدي(ع) مي‏فرمايند:

هنگامي که ديگران هواي نفس را بر هدايت مقدم بدارند او [مهدي موعود (ع)] اميال نفساني را به هدايت بر مي‏گرداند و در شرايطي که ديگران قرآن را با رأي خود تفسير و تأويل خواهند کرد او آراء و عقايد را به قرآن باز مي‏گرداند. او به مردم نشان خواهد داد که چگونه مي‏توان به سيره نيکوي عدالت رفتار کرد و او تعاليم فراموش شده قرآن و سيره نبوي را زنده خواهد ساخت. [3] .

امام باقر(ع) در روايتي مي‏فرمايند:

قائم آل محمّد(ص) مردم را به سوي کتاب خدا، سنّت پيامبر(ص) و ولايت علي بن ابي طالب (ع) و بيزاري از دشمنان آنان دعوت خواهد کرد. [4] .

امام صادق (ع) مي‏فرمايند:

حضرت مهدي(ع) تمام بدعتهاي ايجاد شده در دين را در سرتاسر جهان از بين خواهد برد و در مقابل، تک ‏تک سنتهاي نبوي را به اجرا در خواهد آورد. [5] .

آن حضرت در جاي ديگر ضمن تصريح به اين حقيقت که امام مهدي(ع) بر طبق سيره و روش رسول اکرم(ص) عمل خواهد کرد؛ درباره اصلاحات انجام شده توسط آن حضرت چنين مي‏فرمايد:

قائم آل محمّد(ص) به همان شيوه‏اي که پيامبر اکرم(ص) رفتار مي‏کردند رفتار خواهد کرد آنچه از نشانه و ارزشها و شيوه‏هاي جاهليت که باقي مانده‏اند از ميان برمي‏دارد و پس از ريشه کن کردن بدعتها احکام اسلام را از نو حاکميّت مي‏بخشد. [6] .

امام صادق(ع) در زمينه نوع قضاوت و داوري و برخورد آن حضرت با ظلم و ستم نيز مي‏فرمايند:

چون قائم ما قيام کنند در بين مردم به عدالت داوري خواهند کرد و در زمان او بساط ستم و بيداد از روي زمين جمع خواهد شد و راهها امن شده... و هر صاحب حقّي به حقّ خود دست خواهد يافت و احکام و ارزشهاي حيات‏بخش ديني در سرتاسر جامعه حاکميّت پيدا خواهد کرد. [7] .

نتيجه آن که علاوه بر مشترک بودن اهداف نهضت عاشورا با قيام امام مهدي(ع) در زمان حکومت جهاني حضرت ولي عصر (ع) بذرها و نهالهاي غرس شده در جريان قيام کربلا به بار خواهد نشست و به برکت آن، جهان پر از عدل و داد خواهد شد و تمام اهداف انبياي الهي از آدم تا خاتم تحقق خواهد يافت و بشر طعم واقعي صلح و امنيّت و سعادت را خواهد چشيد.

 


پي نوشته ها :

 [1] بحارالانوار، ج45، ص6.

[2] حياةالإمام‏الحسين(ع)، ج2، ص264.

[3] بحارالانوار، ج51، ص130.

[4] الزام‏الناصب، ص177.

[5] ينابيع‏الموّدة، ج3، ص62.

[6] بحارالانوار، ج52، ص352.

[7] همان، ص338.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،امام حسین, امام زمان, قاتلان امام حسین, قائم،عاشورا،عاشورا و امام زمان،مهدی به یاد حسین،حسین و شهیدانش،تحقق اهداف عاشورا با قیام مهدی،عاشورا و مهدی،اهداف عاشورا،قیام مهدی،قیام ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : چهار شنبه 29 مهر 1394
ثائر خون حسين‏ و شهيداني که با آن حضرت‏ بوده ‏اند

http://www.sabzevar-samacollege.ir/UserFile/UserFiles/user1/Image/23415356150878074111816517810425014620862.jpg

ثائر خون حسين‏ و شهيداني که با آن حضرت‏ بوده ‏اند

در مجمع البحرين آمده: ثائر کسي است که بر هيچ وضعي قرار و آرام نمي‏گيرد تا اين‏که خون‏بهاي خويش را بگيرد. [1] .

و در زيارت عاشورا مي‏خوانيم: پس از خداوندي که مقام تو را گرامي داشته و مرا به واسطه دوستي تو عزّت و کرامت بخشيده درخواست مي‏کنم که: خونخواهيِ تو را به ياريِ امامي ياري شده از خاندان محمدصلي الله عليه وآله به من روزي گرداند.

و در بحار به نقل از غيبت نعماني از حضرت امام باقرعليه السلام در وصف امام قائم - عجّل اللَّه فرجه الشريف - آمده: کار او به جز کشتن نيست، کسي [از مخالفين حقّ] را باقي نمي‏گذارد. [2] .

و عيّاشي در تفسير آيه: «وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي القَتْلِ إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً»؛ [3]  و هر آن‏که مظلوم کشته شود، البته ما براي وليّ او تسلط و حکومت قرار داده‏ايم، پس در کشتن اسراف نکند که او ياري شده است. به روايت سلام بن المستنير از امام باقرعليه السلام آورده است که فرمود: او حسين بن علي ‏عليهما السلام است که مظلوم کشته شده و ما اولياي او هستيم، هنگامي که قائم ما بپاخيزد به خونخواهي حسين ‏عليه السلام مي‏پردازد، پس آن قدر مي‏کشد تا جايي که گفته مي‏شود: در کشتن اسراف کرد. [4] .

و نيز آن حضرت فرموده: مقتول حسين ‏عليه السلام است و وليّ او قائم‏ عليه السلام مي‏باشد و اسراف در قتل، آن است که: غير قاتل او را بکشد (او منصور است)؛ زيرا که از دنيا نمي‏رود تا اين ‏که به وسيله مردي از آل رسول ‏عليهم السلام نصرت و پيروزي مي‏يابد که زمين را از قسط و عدل پر کند، هم‏چنان که از ظلم و جور پر شده باشد.

و در روايت ديگري در کافي از حضرت صادق ‏عليه السلام راجع به همين آيه آمده است: درباره حسين‏ عليه السلام نازل شده، اگر اهل زمين به خاطر او کشته شوند اسراف نيست. [5] .

و در کتاب علل الشرايع از حضرت باقرعليه السلام منقول است که فرمود: هنگامي که جدّم حسين‏عليه السلام کشته شد، فرشتگان به درگاه خداوند - عزّوجلّ - صدا به گريه و ناله بلند کردند و عرضه داشتند: الها! صاحب اختيارا! آيا غفلت مي‏ورزي از کسي که برگزيده تو و فرزند برگزيده‏ ات و بهترين خلق را به قتل رسانيده است؟

پس خداوند - عزّوجلّ - به آن‏ها وحي فرمود که: اي ملائکه من! آرام باشيد، به عزّت و جلالم سوگند که حتماً از آن‏ها انتقام خواهم گرفت، هرچند پس از مدت‏ها باشد. سپس خداوند - عزّوجلّ - براي فرشتگان از روي امامان از فرزندان حسين پرده برداشت، ملائکه خوشحال شدند و متوجّه شدند که يکي از آن‏ها ايستاده نماز مي‏خواند، خداوند فرمود: به اين قائم، از آن‏ها انتقام مي‏گيرم. [6] .

و در کافي از حضرت صادق ‏عليه السلام روايت است که فرمود: وقتي حسين ‏عليه السلام کشته شد، آسمان‏ها و زمين و آنچه در آن‏ها است ناله کردند و گفتند: پروردگارا! به ما اجازه بده که خلايق را نابود سازيم و بار ديگر زمين تجديد گردد که حرمت تو را حلال دانسته و برگزيده ات را به قتل رسانيده‏اند. پس خداوند به آن‏ها وحي فرمود که: اي فرشتگان؛ و اي آسمان‏هاي من؛ و اي زمين من! آرام گيريد. سپس يکي از حجاب‏ها را برداشت، به ناگاه پشت آن محمدصلي الله عليه وآله و دوازده وصيّ او مشاهده شدند و دست فلاني، قائم از آن‏ها را گرفت و فرمود: اي فرشتگانم؛ و اي آسمان‏هايم؛ و اي زمين من! با اين ياري خواهم جست. سه مرتبه اين خطاب را فرمود. [7] .

و در غاية المرام محدث جليل سيد هاشم بحراني از طريق عامّه در حديث معراج چنين آمده: خداوند تعالي فرمود: اي محمد! آيا دوست داري آنان را ببيني؟ گفتم: آري، پروردگارا. خداوند فرمود: به سمت راست عرش روي گردان. چون روي به آن سوي گردم به ناگاه ديدم علي و فاطمه و حسن و حسين و علي بن الحسين و محمد بن علي و جعفر بن محمد و موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمد بن علي و علي بن محمد و حسن بن علي و مهدي‏ عليهم السلام غرق در نور ايستاده، نماز مي‏خوانند، و او - يعني مهدي ‏عليه السلام - در ميان آن‏ها همچون ستاره درخشاني بود. خداوند فرمود: اينان حجّت‏ها هستند و او ثائر از عترت تو است، به عزّتم سوگند او حجّت ثابت براي دوستانم و انتقام گيرنده از دشمنانم است. [8] .

و در بحار در وصف اصحاب حضرت قائم عليه السلام از حضرت صادق‏عليه السلام روايت است که فرمود: گويا که دل‏هايشان بسان قطعه‏اي از آهن است که هيچ گونه شکي درباره خداوند در آن راه ندارد، از سنگ سخت‏تر، که اگر بر کوه‏ها حمله برند، آن‏ها را از جاي برکنند، با پرچم‏هاي خويش به هيچ شهري روي نياورند مگر اين‏که آن را خراب کنند، گويي که بر اسب ‏هايشان عقاب‏ها نشسته‏اند، به زين اسب امام ‏عليه السلام دست مي‏کشند و تبرک مي‏جويند، و پيرامون حضرتش حلقه مي‏زنند. در جنگ‏ها با جانبازي، آن بزرگوار را ياري مي‏کنند و آنچه مي‏خواهد انجام مي‏دهند. در ميان آنان مرداني هستند که شب‏ها خواب ندارند. در نمازشان زمزمه‏اي دارند همچون زمزمه زنبور عسل. شب را با عبادت به صبح مي‏رسانند و صبحگاهان بر اسب‏هايشان آماده‏اند، شب‏ها پارسا و روزها شيرند. آنان از آن حضرت فرمانبردارند، مانند کنيز نسبت به ارباب خود. همچون چراغ‏ها روشنند و دل‏هايشان نوراني است و از خشيت الهي لرزان. از خداوند شهادت درخواست مي‏کنند و آرزو دارند که در راه خدا کشته شوند، شعارهايشان «يا لثارات الحسين»؛ (خونخواهي حسين ‏عليه السلام) مي‏باشد.

هرگاه به سويي حرکت کنند به مقدار يک ماه رعب و بيم بيشتر از آن‏ها مي‏رود، به سوي مولاي خود مي‏شتابند، خداوند توسط ايشان امام حقّ را ياري مي‏کند. [9] .

و نيز از آن حضرت منقول است که فرمود: هرگاه قائم‏عليه السلام خروج کند، نوادگان کشندگان حسين‏ عليه السلام را به قتل خواهد رساند. [10] .

البته در حديثي از حضرت رضا عليه السلام علّت اين امر را رضايت آن‏ها نسبت به کارهاي پدرانشان دانسته و اين‏که آن‏ها افتخار هم مي‏کنند و هر کس به چيزي راضي باشد مانند آن است که آن را انجام داده باشد.

و در کتاب المحجّة فيما نزل في القائم الحجّة [11]  از امام صادق‏عليه السلام درباره آيه: «وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً...» [12]  آمده که اين آيه درباره حسين‏عليه السلام نازل شده، اگر وليّ او اهل زمين را بکشد اسراف نکرده است، و وليّ او قائم‏عليه السلام است. [13] .

 


پي نوشته ها :

[1] مجمع البحرين: 234:3 و 235.

[2] بحار الانوار: 231:52.

[3] سوره اسراء، آيه 33.

[4] تفسير العيّاشي: 290:2.

[5] روضه کافي: 255:8.

[6] علل الشرايع: 160.

[7] کافي: 534:1.

[8] غاية المرام: 194.

[9] بحار الانوار: 308:52.

[10] بحار الانوار: 313:52.

[11] اين کتاب به قلم همين مترجم به نام «سيماي حضرت مهدي‏عليه السلام در قرآن» بارها منتشر شده است.

[12] سوره اسراء، آيه 33.

[13] المحجة: 127.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،امام حسین, امام زمان, قاتلان امام حسین, قائم،عاشورا،عاشورا و امام زمان،مهدی به یاد حسین،حسین و شهیدانش، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : سه شنبه 28 مهر 1394
مهدي هميشه به ياد حسين

http://nagsh.ir/images/phocagallery/islamic-posters/thumbs/phoca_thumb_l_shahadat-nagsh-ir%2045.jpg

مهدي هميشه به ياد حسين

از آنجا که امام حسين(ع) با تمام وجود همه توانمنديها و سرمايه‏هاي خود را ايثار کرد تا اسلام را از خطر اساسي برهاند؛ آخرين حجت الهي نيز تصريح دارند که همواره به ياد ايثارگري و فداکاريهاي آن حضرت هستند و شب و روز با يادآوري مصيبتهايي که بر ايشان روا داشته شد خون گريه مي‏کنند.

در بخشي از زيارت «ناحيه مقدسه» در اين باره مي‏خوانيم:

...اگر روزگار وقت زندگي مرا از تو [اي حسين(ع)] به تأخير انداخت و ياري و نصرت تو در کربلا در روز عاشورا نصيب من نشد، اينک من هر آينه صبح و شام به ياد مصيبتهاي تو ندبه مي‏کنم و به جاي اشک بر تو خون گريه مي‏کنم...

بدون ترديد اين قبيل از تعابير نهايت محبّت و دلبستگي حضرت مهدي(ع) رابه سيّد الشهداء (ع) نشان مي‏دهد و ضرورت زنده نگه داشتن خاطره اباعبداللّه (ع) از جمله از طريق عزاداري براي آن حضرت را مورد تأکيد قرار داده و عمق فاجعه کربلا و جنايت بني اميه به اسلام و انسانيت را افشا مي‏کند.

حتي اين به ياد امام حسين(ع) بودن در عملکرد ساير ائمه اطهار(ع) نيز به چشم مي‏خورد؛ يعني آنها نيز در مواقع اشاره به فداکاريها و مظلوميتهاي امام حسين(ع) به گونه‏اي موضوع امام مهدي (ع) را مورد تأکيد قرار داده‏اند به عنوان مثال در دعاي ندبه امام صادق(ع) ياد سيّد الشهداء (ع) به همراه امام مهدي(ع) گرامي داشته شده است. در حقيقت شکايت شهادت جانگداز حضرت امام حسين(ع) به ساحت مقدّس حضرت بقيةاللّه(ع) شده است ودرخواست مي‏شود که به عنايت خداوند متعال هر چه زودتر زمينه ظهور فراهم شود بلکه هر چه زودتر مهدي موعود(ع) ظهور نموده انتقام خون آن حضرت را از دشمنان بگيرند...و حتي به پيروان اهل بيت(ع) توصيه مي‏شود که در شب ميلاد امام عصر (عج) از زيارت امام حسين(ع) غافل نشوند.

البتّه اين موضوع به همين صورت در مورد امام حسين(ع) نيز مطرح است؛ يعني حضرت اباعبداللّه حسين(ع) نيز همواره به ياد مهدي موعود بوده‏اند. در دعاي روز ولادت امام حسين (ع) از امام مهدي (ع) ياد مي‏شود و در روز عاشورا و در زيارت عاشورا نام و ياد مهدي(ع) تسلي بخش قلب سوزان شيفتگان اهل بيت(ع) است.

مجموعه اين برنامه‏هاي حساب شده، پيوند عاشورا و امام حسين(ع) را با قيام جهاني امام مهدي(ع) هر چه بيشتر روشن مي‏سازند.

گذشته از همه آنچه بيان شد، طبق روايات بسياري که از حضرات معصومين(ع) نقل شده است در بسياري از مسائل جزئي نيز امام مهدي (ع) با امام حسين(ع) پيوستگيها و ارتباطات قابل توجهي دارند که از آن جمله است:

1. روز ظهور امام مهدي(ع) مقارن با روز عاشورا است. از امام باقر (ع) روايت شده است:

قائم آل محمّد(ص) در روز شنبه که مصادف با روز عاشورا؛ يعني همان روزي که حضرت اباعبداللّه(ع) به شهادت رسيدند قيام خواهد کرد. [1] .

2. از مجموعه روايات به خوبي روشن مي‏شود همانگونه که امام حسين(ع) نهضت خود را از مکه آغاز کردند؛ يعني پس از خارج شدن از مدينه به مکه آمدند و از کنار بيت‏اللَّه قيام خود را به مردم خبر دادند و به سمت کوفه حرکت کردند، حضرت مهدي (ع) نيز از کنار بيت اللّه جهانيان را به بيعت با خود فرا خواهد خواند و آن گاه حرکتهاي اصلاحي را تداوم خواهد بخشيد و در نهايت مقرّ حکومتي خويش را در کوفه قرار خواهد داد.

3. حتي طنين صداي امام مهدي(ع) همان طنين صداي امام‏حسين(ع) است. پيام مهدي(ع) همان پيام حسين(ع) است که فرياد مي‏زند:

اي مردم مگر نمي‏بينيد به حقّ عمل نمي‏شود و از باطل خودداري نمي‏گردد... امربه معروف و نهي از منکر کنار گذاشته شده است و احکام الهي و سنن پيامبر (ص) آشکار هتک مي‏شود و...

اين پيام و هشدار در لحظه ظهور با همان صدا به مردم جهان اعلام خواهد شد که امام حسين(ع) در روز عاشورا با همان لحن و آهنگ مردم را به تبعيت از حقّ و اعراض از بديها فرا خواندند:

إنّ صوت القائم يشبه بصوت الحسين(ع).

صداي [گيرا و دلنواز] قائم شبيه [طنين خوش] صداي اباعبداللّه(ع) است.

4. برخي از ياران حسين(ع) پس از رجعت در رکاب امام مهدي(ع) به ياري آن حضرت خواهند پرداخت و حتي برخي از فرشتگاني که جزء اصحاب امام‏حسين(ع) بوده‏اند در خدمت قائم آل محمّد(ص) خواهند بود و....

«أللّهمّ نرغب إليک دولة کريمة تعزّبها الإسلام و أهله و تُذِّلُ بها النفاق و أهله...»

 

 [1] بحارالانوار، ج52، ص 285.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،امام حسین, امام زمان, قاتلان امام حسین, قائم،عاشورا،عاشورا و امام زمان،مهدی به یاد حسین، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : یک شنبه 26 مهر 1394
آیا قاتلان امام حسین به دست امام زمان کشته می شوند؟

http://www.beytoote.com/images/stories/fun/fu22856.jpg

آیا قاتلان امام حسین به دست امام زمان کشته می شوند؟

از اخبار اهل بیت (ع) چنین استفاده مى شود که امام زمان(عج) اولادزاده هاى قاتلان حضرت سید الشهدا(ع) را که به ظلم و ستم پدران و اجداد خود راضى هستند، و به آن افتخار کرده و از روى نیت و گفتار و عمل به آنها شریک باشند، خواهد کشت.

 

اما نسبت به قاتلان آن حضرت دلیل قطعى به ما نرسیده که آنها را زنده مى فرماید و از آنها انتقام مى کشد. اگر چه در روایات بسیارى که درباره رجعت وجود دارد، آمده است که خداوند عده اى از کفار را زنده مى فرماید تا سلطنت آل محمد(ص) را ببینند، و از آنها انتقام کشیده مى شود، و ممکن است قاتلان سیدالشهداء(ع) هم جزء آنها باشند.

بنابراین ازجمله روایاتى که به انتقام گرفتن از قاتلان امام حسین(ع) تصریح دارد، روایتى است که ابوحمزه ثمالى نقل مى کند که: از امام باقر(ع) پرسیدم: یابن رسول الله! مگر شما ائمه، همه (قائم) نیستید؟ فرمود: بلى. عرض کردم: پس چرا فقط امام زمان(ع) را (قائم) نامیده اند؟ فرمود: (چون جدم امام حسین(ع) شهید گردید، فرشتگان، به درگاه الهى نالیدند و گفتند: پروردگارا! آیا قاتلان بهترین بندگانت، و زاده اشرف برگزیدگانت را به حال خود وامى گذارى؟ خداوند به آنها وحى فرستاد که اى فرشتگان من! آرام گیرید به عزت و جلالم سوگند از آنها انتقام خواهم گرفت، هرچند بعد از گذشت زمان ها باشد. 

آنگاه پروردگار عالم، امامان از اولاد سیدالشهدا(ع) را به آنها نشان داد و فرشتگان مسرور و شاد گشتند، یکى از آنها ایستاده بود و نماز مى خواند، خداوند فرمود: (بذلک القائم انتقم منهم) یعنى، به این قائم از آنها انتقام مى گیریم). (۱) 
پی نوشت:
(۱) علل الشرایع، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۱۲۹.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،امام حسین, امام زمان, قاتلان امام حسین, قائم،عاشورا،عاشورا و امام زمان، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : شنبه 25 مهر 1394
جریانات‌ و اتفاقات‌ ماه‌ محرم

 

http://www.hammihan.com/users/status/thumbs/thumb_HM-20131043923984587041414130847.681.png

حوادث‌ شش ماه پایانی

 

منتهی به ظهور بر طبق‌ تقویم‌ سال‌ ظهور

 


جریانات‌ و اتفاقات‌ ماه‌ محرم

 

بالاخره با پیگیرى حوادث آخرین ماههاى غیبت حضرت مهدى(ع) به آخرین روزها رسیدیم و مى‏توانیم چشم‏انتظار آن وعده الهى باشیم که در قرآن به مؤمنان، (1)مستضعفان زمین(2) ، صالحان(3) و حتى وجود مبارک پیامبر اکرم(ص) داده شده و رسول اکرم(ص) (4) در روز غدیر حجةالوداع آن را که به صد و بیست هزار مسلمان حاضر در آن محل اعلام کردند(5) و امام باقر(ع) به عشق آن روز فرمودند:
« اگر آن عصر را درک کنم از جان خویش براى حضرت مهدى(ع) محافظت مى‏کنم (خودم رابراى او نگاه مى‏دارم.) (6)»

 آرى این همان روز است که آسمانیان پیش و بیش از زمینیان به انتظارش بوده و در انتظارش سوخته و ساخته‏اند؛ چرا که این روز سرآغاز فصل نوین و واقعى حیات زمین و زمان و بشریت است و روز رسیدن به همه خوبیها در سایه اسلام است.
 حوادث این ماه در دو بخش روز فجر مقدس و باقى این ماه قابل بررسى است:
 
 الف) فجر مقدس و صبح موعود

 


 آن گونه که از احادیث برمى‏آید به دنبال حوادثى که طى ماههاى پیش در جهان رخ داده، حدود هفت نفر از عالمان دینى و همراهان آنها (7) از نقاط مختلف عالم اسلام و بلاد اسلامى رو به سوى حجاز کرده و مخفیانه به دنبال حضرت مهدى(ع) مى‏گردند تا با ایشان بیعت کنند. در این اثنا هم حضرت حجت(ع) همانند حضرت موسى(ع) از ترس آنها که تعقیبش مى‏کردند رو به سوى مدینه کرد(8)؛ از مدینه خارج شده و رو به مکه مکرمه نموده و از دست سپاهیان سفیانى بدانجا پناهنده مى‏شوند و پس از ایشان هم سیصدوسیزده یار و یاور ایشان از نقاط مختلف جهان بى‏آن که با هم قرارى از قبل گذاشته باشند در مکه جمع مى‏شوند تا نهضت جهانى خویش را آغاز کنند.

 


 صبح شنبه‏اى که مصادف با عاشوراست حضرت پس از طلوع آفتاب، پشت مقام حضرت ابراهیم(ع) دو رکعت نماز به جا مى‏آورند، میان رکن و مقام ایستاده و اولین خطبه غرّاى خویش را به گوش جهانیان مى‏رسانند و پس از معرفى خویش مردم را به بیعت دعوت مى‏کنند و جبرئیل(ع) که در آن زمان به شکل پرنده‏اى سفید رنگ بر ناودان کعبه ایستاده، اولین کسى است که با ایشان بیعت مى‏کند و به دنبال آن هم سیصدوسیزده یاور شریف حضرت و باقى مؤمنان و صالحانى که به مکه آمده‏اند تا به یارى حضرت بپردازند و همگى آماده جهاد و شهادتند. اینها مجموعاً ده‏هزار نفر سپاهیان حضرت را تشکیل مى‏دهند و با حضرت پیمان مى‏بندند.


 یونس‏بن ظبیان نقل مى‏کند که امام صادق(ع) فرمودند:
 «شب جمعه، خداوند متعال مَلَکى را به آسمان دنیا مى‏فرستد. وقتى که فجر طلوع کرد، آن ملک بر عرش خدا که بالاى بیت المعمور قرار گرفته مى‏نشیند و براى هر کدام از پیامبر و حضرت على و امام حسن و امام حسین(ع) یک منبر نورانى مى‏گذارد و ایشان هم از آنها بالا مى‏روند و ملائکه و پیامبران و مؤمنان هم در مقابل ایشان جمع مى‏گردند و به دنبال آن درهاى آسمان گشوده مى‏شود و پس از زوال خورشید(9) پیامبر(ص) مى‏فرمایند:
بار پروردگارا! این وعده‏اى که در کتاب خویش دادى وگفتى:
 »خداوند به آن دسته از شما که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده‏اند وعده داده است که آنها را همانند پیشینیان ایشان حاکمان زمین و دین مرضى خویش کند.«
 اشاره به آیه نازل شده در روز غدیر: «الیوم اکملت لکم و رضیت لکم الاسلام دینا« 
 یعنى اسلام را مسلط و خوف آنها را به آرامش تبدیل کند.


 پس از ایشان ملائکه و پیامبران هم، چنان مى‏گویند. آن چهار نور مقدس به سجده مى‏افتند و حضرت (رسول(ص)) باز مى‏فرمایند: پروردگارا غضب نما که حریمت دریده شد و برگزیدگانت شهید و بندگان صالحت خوار گشتند. پس خداوند آنچه را که بخواهد مى‏کند که آن روز معلوم است.(10)»


 احادیثى را که اشاره به این حادثه بزرگ دارند مى‏توان در چند دسته خلاصه کرد:


 
 1-روز قیام و نقطه آغاز نهضت جهانى حضرت

 


 شنبه‏اى را که مصادف با عاشورا شده است برخى احادیث روز ظهور حضرت برشمرده‏اند:
 ابو بصیر از امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمودند:
 «[حضرت مهدى(ع)] در روز عاشورا که روز شهادت سیدالشهدا(ع) است، قیام مى‏کنند. گوییا در آن شنبه‏اى که عاشورا در آن واقع شود، همراه او هستم. در حالى که بین رکن و مقام ایستاده جبرئیل در مقابل ایشان، براى بیعت ندا در دهد و شیعیان حضرت، زمین را با طى‏الارض زیر پا مى‏نهند و از اطراف و اکناف عالم (به سرعت) جمع شده و با ایشان بیعت مى‏کنند و خداوند هم به وسیله او جهان را مملو از عدالت مى‏کند آن گونه که آکنده از ظلم و جور گشته است.(11)»


 على‏بن مهزیار هم از امام پنجم(ع) نقل کرده است که:
 «گوییا با حضرت مهدى(ع) در روز شنبه‏اى که عاشورا است و بین رکن و مقام ایستاده هستم.(12) »


 2-جمع شدن یاران حضرت در مدتى کوتاه

 


 امام صادق(ع) در این رابطه به مفضل‏بن عمر، فرمودند:
 «ایشان به تنهایى ظهور مى‏کنند و به تنهایى به سوى کعبه رفته و وارد آن مى‏شوند و به تنهایى شب را سپرى مى‏کنند. پاسى از شب که گذشت و چشمها را خواب در ربود جبرئیل، میکائیل و دیگر ملائکه در حالى که به صف ایستاده‏اند، بر ایشان نازل شده و جبرئیل به حضرت عرضه مى‏دارد:
« سرور من گفته‏ات مقبول و امرت نافذ است. »

 


 حضرت هم دستشان را به چهره او کشیده و [این آیه را تلاوت] مى‏فرمایند:
 «حمد و سپاس از آن خداوندى است که وعده‏اش را در مورد ما محقق و ما را وارث زمین کرد که در هر کجاى بهشت که خواستیم مسکن گزینیم؛ آه که چه اجر عمل‏کنندگان، خوب [و زیبا] است.(13) »


سپس میان رکن و مقام ایستاده و فریاد کشیده و با صداى بلند مى‏فرمایند:
« اى جمعیت یاران و نزدیکان من و اى کسانى که خداوند آنها را براى یارى من از پیش از ظهورم بر پهنه گیتى ذخیره کرده بود! مطیعانه به سوى من آیید. »


 فریاد حضرت به گوش آنها مى‏رسد، در حالى که برخى از آنها در محراب و برخى هم در رختخواب و در شرق و غرب عالم پراکنده‏اند. همین یک فریاد را همگى مى‏شنوند و آن را اجابت مى‏کنند. به یک پلک بر هم زدن همه‏شان در مقابل آن حضرت بین رکن و مقام قرار مى‏گیرند. خداوند هم در پى آن به نور امر مى‏کند و آن هم ستونى از آسمان تا زمین کشیده مى‏گردد و هر مؤمنى بر سطح زمین است آن نور را طلبیده و نور هم به درون خانه‏اش مى‏تابد و نفوس مؤمنان از آن نور شادمان مى‏گردند، هر چند نمى‏دانند که حضرت مهدى(ع) ظهور کرده‏اند و این نور چیست. سپس آن سیصدوسیزده تن که به تعداد صحابه پیامبر اکرم(ص) در جنگ بدر مى‏باشند در حالى که در مقابل حضرت ایستاده‏اند، صبح خویش را آغاز مى‏کنند.(14) »

 باز در حدیث دیگرى از امام صادق(ع) چنین نقل شده است:
 « هنگامى که به حضرت مهدى(ع) اذن [ظهور] داده شود، خداوند متعال را به اسم اعظمش (نام عبرانى خداوند متعال) خوانده و سیصدوسیزده یار ایشان همانند جمع شدن ابرهاى پاییزى به گرد ایشان مى‏آیند که آن پیشقراولان یاران حضرتند که برخى از آنها شبانه از بستر خود جدا مى‏شوند تا صبح در مکه باشند و برخى از آنها در طول روز آشکارا بر اَبرها سوار مى‏شوند که حضرت نام آنها و پدران و نسب‏هایشان را مى‏دانند(15)و(16). »


 مفضل بن عمر که راوى این حدیث هم است، مى‏پرسد: کدام یک از این دو ایمان بالاترى دارند؟ حضرت پاسخ مى‏دهند:
« آنکه روز بر ابرها سیر مى‏کند و آنها ناپدید مى‏شوند و این آیه در شأن ایشان نازل شده است: «هر جا که باشید خدا همه‏تان را مى‏آورد و جمعتان مى‏کند.«


 ابو بصیر هم از ایشان چنین روایت مى‏کند که:
 «آنها سیصدوسیزده مرد به تعداد اهل بدر هستند که خداوند متعال همه آنها را در یک شب جمعه در مکه جمع مى‏کند و صبح همگى به نزد ایشان در مسجدالحرام مى‏آیند و احدى از آنها [از آمدن] تخلف نمى‏کند. در کوچه‏هاى مکه به راه مى‏افتند تا منزلى براى سکونت خویش بیابند. اهالى مکه از ورود این افراد ناشناس تعجب مى‏کنند؛ چرا که از ورود هیچ قافله‏اى جهت حج و عمره و یا تجارت خبرى نبوده، لذا بعضى از آنها به هم مى‏گویند: جمعیتى را امروز دیدیم که تا به حال آن را ندیده بودیم که [آن گونه از ظاهرشان پیداست] از یک شهر و بیابان [از یک نژاد و تیره و قبیله] نیستند نه شترى دارند و نه هیچ وسیله دیگرى. آنها که مشغول این صحبتها هستند و به درهاى [خانه‏هاى] خود نزدیک مى‏شوند مردى از قبیله بنى مخزوم، وارد مى‏شود از مردم عبور مى‏کند و به نزد رئیس آنها مى‏رود و مى‏گوید: دیشب خواب عجیبى دیدم که از آن مى‏ترسم و قلبم پریشان گشته است. رئیس به او مى‏گوید: خوابت را تعریف کن. مى‏گوید: ابرى از آتش را دیدم که از اعماق آسمان نمایان شد و مدام پایین مى‏آمد تا این که به کعبه رسید و دور آن چرخى زد. در آن ابر ملخهایى با بالهاى سبز رنگ بود و آن قدر که خدا خواست،به دور کعبه طواف مى‏کردند. سپس به شرق و غرب پریدند و به هیچ شهرى نمى‏رسیدند، مگر آن که آن را مى‏سوزاندند و از هیچ آبادى گذر نمى‏کردند، جز آن که آن را منهدم مى‏نمودند. از خواب پریده و بر خود لرزیدم. الآن هم پریشان و ترسانم. مردم (به او) مى‏گویند: ما آنها را دیده‏ایم و بیا به نزد فلان مرد ثقفى برویم، تا خوابت را تعبیر کند.(17) و(18)

 پس از آن که خواب را براى مرد ثقفى تعریف کرد، او هم مى‏گوید: [خواب] عجیبى دیده‏اى! دیشب لشکرى از لشکریان خداوند، وارد شهرتان شده است که شما را یاراى مقاومت در برابر آنها نیست. مى‏گویند: عجیب است؛ آنها را امروز دیده‏ایم و سپس آنچه را دیده‏اند به او گزارش مى‏کند و از نزد او مى‏روند. تصمیم مى‏گیرند که بر آنها یورش برند حال آن که خداوند دلهایشان را پر از ترس و هراس از ایشان گردانیده است. برخى به بقیه دستور مى‏دهند: در مورد آنها عجله نکنید. آنها که تا کنون مرتکب هیچ منکرى نشده‏اند و خلافى از آنها دیده نشده. شاید برخى از آنها، هم قبیله‏اى شما باشند؛ اگر چیزى از آنها دیدید بعد شما مى‏دانید و آنها. این جمعیتى که ما مى‏بینیم اهل عبادتند و چهره‏هاى خوب [و نورانى] دارند، مضاف بر این که آنها در حرم امن الهى هستند که تا وقتى کسى مرتکب خلافى نشده باشد، در امان است. آنها هم که عملى انجام نداده‏اند که بهانه جنگ با آنها را فراهم کرده باشد.

 


 سرپرست مردم که مردى از قبیله مخزوم است مى‏گوید: ما که مطمئن نیستیم این جمعیت پشتوانه‏اى [اعم از نیرو و امکانات] نداشته باشند. اگر [چنین ذخیره و عقبه‏اى داشته باشند و این مجموعه] به آنها ملحق شوند، حقیقت وجودى و عظمت نیرویشان مشخص مى‏شود [و خواب دوستمان تعبیر گشته و نمى‏توانیم بر آنها فایق آییم]. حال که از حیث نیرو و امکانات در سطح پایینى هستند و پیش از آن که نیروهاى کمکى به آنها ملحق شوند، حمله کنید. آنها به نزد شما در مکه آمده‏اند و به سَروَرى مى‏رسند و مطمئنم که خواب این رفیق شما درست است. [فعلاً هم] شهرتان را گواراى وجودشان قرار دهید [بگذارید در شهر باشند و هر چه مى‏خواهند بکنند] و بنشینید و نظرات و شرایط موجود را بررسى کنید.


 شخصى از میان آنها مى‏گوید: اگر نیروهاى کمکى آنها هم مثل خودشان باشند که ترس ندارند آنها که نه اسب و مرکبى دارند و نه سنگرى که بدان پناه برند به علاوه که آنها در اینجا غریبند اگر سپاه آنها بیایند، اول به آنها حمله مى‏کنید و [شکست دادن آنها] به راحتى نوشیدن آبى گواراست. تا پاسى از شب گذشته مشغول این صحبتها هستند و خداوند خواب را بر گوشها و چشمهایشان مسلط مى‏کند [لذا براى خوابیدن پراکنده مى‏شوند] و دیگر پس از آن تا فردا اجتماعى نخواهند داشت تا این که حضرت مهدى(ع) قیام کنند. [حضرت و یارانشان هم] چنان یکدیگر را ملاقات مى‏کنند که گویى از یک پدر و مادرند و صبح از هم جدا شده بودند و شب به هم رسیده‏اند.


 قابل ذکر است که دوازده تن از اصحاب در میان باقى یاران جایگاه ویژه و ممتازى دارند که آنها پیش از بقیه به حضرت مى‏پیوندند ولیکن در انتها همگى پروانه‏وار به گرداگرد آن شمع پر نور الهى جمع گشته و مى‏گردند تا به زودى جهان را از برکات وجودى خویش بهره‏مند سازند.

 

3-اولین خطبه حضرت مهدى(ع) پس از ظهور

 


 صبح شنبه عاشوراى موعود - که بناست حضرت ظهور کنند - وارد مسجدالحرام مى‏شوند و دو رکعت نماز رو به کعبه و پشت به مقام به جا مى‏آورند و پس از دعا به درگاه الهى به نزدیک کعبه رفته و با تکیه بر حجرالاسود رو به جهانیان کرده و اولین خطبه تاریخى خویش را چنین انشاء مى‏کنند:


 پس از حمد خداوند و سلام و صلوات بر آستان با عظمت پیامبر اکرم و خاندان بزرگوارشان سلام‏اللَّه علیهم اجمعین، ایشان چنین مى‏فرمایند:
 «اى مردم! ما براى خداوند [از شما] یارى مى‏طلبیم و کیست که ما را یارى کند؟ آرى ما خاندان پیامبرتان محمد مصطفى(ص) هستیم و سزاوارترین [و نزدیک‏ترین] مردم نسبت به خدا و ایشان. هر کس با من در رابطه با آدم محاجه کند من سزاوارترین [و نزدیک‏ترین] مردم نسبت به اویم و همین‏طور راجع به نوح و ابراهیم و محمد(ص) و دیگر پیامبران و کتاب خداوند که به هر کدام از دیگر مردم اولى هستم. مگر خداوند متعال در کتابش نفرموده است:


 به درستى که خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید خاندانى که برخى از آنها از بعضى دیگرند و خداوند شنوا و داناست.(19)
من بازمانده آدم و ذخیره نوح  وبرگزیده ابراهیم و عصاره وجود محمد(ص) هستم.
 ... هر کس درباره سنت رسول‏اللَّه(ص) با من محاجه کند، من سزاوارترین مردم نسبت به آن هستم.
 هر که امروز کلام مرا مى‏شنود، به خداوند متعال قسم مى‏دهم که به غایبان [این سخنان را] برساند، به حق خداوند متعال و رسول گرامى‏اش و حق خودم، از شما مى‏خواهم [به ما رو کنید] که من حق قرابت و خویشاوندى رسول‏اللَّه(ص) را بر گردن شما دارم که شما ما را یارى کنید و در مقابل آنها که به ما ظلم مى‏کنند، حمایت کنید که اهل باطل به ما دروغ بستند.
 ... از خدا بترسید و خدا را درباره ما در نظر داشته باشید ما را خوار نکنید و یاریمان کنید تا خداوند متعال شما را یارى کند.(20)»
 سپس حضرت دستهایشان را به آسمان بلند کرده و با دعا و تضرع این آیه را به درگاه الهى عرضه مى‏دارند:
« أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ
 کیست آن که وقتى شخص مضطر دعایش کند، او را پاسخ داده و بدى را از او برطرف کند؟(21) »

 
 4-انصار (یاوران) و بیعت ایشان با حضرت

 


 پس از آن که حضرت گفتار خویش را به پایان مى‏برند،[ پلیسها و شرطه‏هاى حرم] تلاش مى‏کنند که ایشان را همانند نفس زکیه به شهادت برسانند و یا حداقل اسیر کنند که اصحاب حضرت قدم پیش نهاده و شر آنها را از امام(ع) دفع مى‏کنند. جبرئیل هم پشت کعبه به عنوان اولین نفر با امام(ع) بیعت مى‏کند و پس از او سیصدوسیزده تن یار حضرت و دیگر یاوران با ایشان عهد و پیمان مى‏بندند.


 امام صادق(ع) به مفضل به عمر فرمودند:
« اى مفضل! حضرت مهدى(ع) پشتش را به حرم مى‏کنند و دستش را که سفیدى خیره کننده‏اى دارد، جهت بیعت دراز مى‏کند و مى‏فرماید: این دست خدا و از سوى خدا و به فرمان خداست و سپس این آیه را تلاوت مى‏کنند:
 »آنها که با تو بیعت مى‏کنند در حقیقت با خدا بیعت کرده‏اند دست قدرت الهى مافوق قدرت آنهاست و هر که بیعتش را بشکند به ضرر خودش است».(22)


 اولین کسى که دستش را مى‏بوسد، جبرییل است و به دنبال او ملائکه و نجباى اجنه و سپس، برگزیدگان صبح در مکه و مردم مى‏گویند این مردى که اطراف کعبه است، کیست؟ و این جمعیتى که با او هستند کیانند و آن نشانه بى‏سابقه‏اى که دیشب دیدیم چه بود؟ که این جریان حول و حوش طلوع آفتاب اتفاق مى‏افتد.(23)»

 امام باقر(ع) هم مى‏فرمایند:
« گوییا با حضرت مهدى(ع) هستم؛ در روز عاشورایى که شنبه است. در حالى که بین رکن و مقام ایستاده است، جبرئیل ندا مى‏دهد: بیعت براى خداست (البیعة للَّه) پس خداوند [زمین] را همان گونه که پر از ظلم و جور شده است، مملو از عدالت مى‏کند.(24)»

 محمدبن مسلم هم از آن حضرت نقل کرده که فرمودند:
«  گویا جبرئیل به صورت پرنده‏اى سفید درآمده و اولین مخلوق خداوند است که با آن حضرت بیعت مى‏کند و پس از آن سیصدوسیزده نفر بیعت خواهند کرد. هر که در این مسیر امتحان خود را پس داده باشد، در آن ساعت مى‏آید که برخى در رختخواب‏شان ناپدید مى‏شود که حضرت على(ع) فرمودند: «ناپدید شدگان در رختخواب‏هایشان» و این گفته الهى است که:
 «در خیرات با هم مسابقه دهید که هر کجا باشید، خداوند همه شما را مى‏آورد.(25)»
منظور از خیرات در این آیه ولایت ما اهل بیت است.(26) »


 مفضل بن عمر هم از ایشان چنین روایت کرده است:
 «خداوند متعال جبرئیل(ع) را مى‏فرستد تا این که به نزد او بیاید بر حجر اسماعیل در نزدیک کعبه فرود آمده و به او مى‏گوید: به چه دعوت مى‏کنى؟ حضرت مهدى(ع) او را باخبر کرده و جبرئیل هم مى‏گوید: من اولین کسى هستم که با تو بیعت مى‏کنم دستت را دراز کن. پس دستش را بر دست حضرت [به نشان بیعت] مى‏کشد. سیصد و اندى مرد هم به نزد او مى‏آیند و با او بیعت مى‏کنند. او هم آنقدر در مکه مى‏ماند که ده‏هزار نفر اصحابش جمع شوند و پس از آن به سوى مدینه حرکت مى‏کند.(27) »

 و امام باقر(ع) بنا بر نقل جابر جعفى مى‏فرمایند:
« بین رکن و مقام سیصد و اندى به تعداد اهل بدر با حضرتش بیعت مى‏کنند و در میان آنها نجیبان مصرى و ابدال شامى و اخیار عراقى دیده مى‏شوند.(28) »

 مفاد این پیمان نامه و بیعت را حضرت على(ع) چنین بیان کرده‏اند:
 «از یارانش پیمان مى‏گیرد که: دزدى و زنا و فحاشى به هیچ مسلمانى نکنند، خون کسى را به ناحق نریزند و به حریم دیگران جفا و تجاوز نکنند و به خانه‏اى حمله نبرند و تنها به حق و به جا، افراد را بزنند، هیچ طلا و نقره و گندم یا جویى را [براى خویش] انبار نکنند، مال یتیم رانخورند و به آنچه نمى‏دانند شهادت ندهند و هیچ مسجدى را خراب نکنند آنچه را که مست کننده است، ننوشند؛ خز و ابریشم نپوشند و در مقابل طلا سر فرود نیاورند، راه را نبندند و ناامن نکنند، همجنس‏بازى نکنند، گندم و جو را انبار نکنند و به کم راضى و طرفدار پاکى و گریزان از نجاسات باشند و امر به معروف و نهى از منکر کنند و لباس‏هاى خشن بپوشند و خاک را متکاى خویش سازند و آن‏گونه که شایسته خداوند است در راهش جهاد کنند. آن حضرت خود هم متعهد مى‏شود که همانند آنها قدم برداشته و لباس بپوشد و سوار مرکب شود و آن گونه باشد که آنها مى‏خواهند و به کم راضى باشد و به کمک خداوند متعال جهان را همان طور که از جور پر شده است، از عدالت آکنده سازد، خداوند را آن‏گونه که شایسته است عبادت کند و هیچ حاجب و دربانى اختیار نکند(29) »

5-ندا و فریاد به نام حضرت مهدى(ع)


 پس از اتمام مراسم بیعت جبرئیل(ع) برخاسته و به نام حضرت در دنیا بانگ مى‏زند.
 ابان بن تغلب از امام صادق(ع)، روایت کرده است:
 «اولین کسى که با حضرت مهدى(ع) بیعت مى‏کند جبرئیل است. به صورت پرنده‏اى سفید رنگ فرود آمده و با ایشان بیعت مى‏کند. سپس یک پایش را روى کعبه، پاى دیگرش را روى بیت‏المقدس مى‏نهد و با صدایى گویا و فصیح ندا در مى‏دهد:
 فرمان خداوند رسید. درباره آن شتاب نکنید.(30)

 ذیل دو آیه:
 وَاسْتَمِعْ یَوْمَ یُنَادِ الْمُنَادِ مِن مَّکَانٍ قَرِیبٍ

یَوْمَ یَسْمَعُونَ الصَّیْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِکَ یَوْمُ الْخُرُوجِ (31)
( با دقت بشنو آن روزى که منادى از جایى نزدیک ندا در مى‏دهد

 آن روز که آن صداى به حق را بشنوید، همان روز خارج شدن است.) »
 امام صادق(ع) فرمودند:
« منادى به نام حضرت مهدى و پدرشان(ع) ندا در دهد و منظور از صیحه در این آیه، فریادى آسمانى است و آن، روز (زمان) خروج (و قیام) حضرت مهدى(ع) است.(32) »

 در ادامه حدیث یاد شده که سهل (شهر)بن‏حوشب از رسول‏اللَّه(ص) نقل کرده، آمده است:
 «در ماه رمضان، صدایى خواهد بود و در شوال، جنگ و در ذى‏الحجه، قبیله‏ها با هم مى‏جنگند و در ذى‏الحجه، حاجیان تاراج مى‏شوند و در محرم منادى از آسمان ندا در دهد: آگاه باشید که فلانى برگزیده خداوند در میان آفریدگانش است. سخنانش را بشنوید و اطاعت کنید.(33) »

 مفضل بن عمر هم از امام صادق(ع) در این رابطه، روایت کرده است:
 «در آن روز (عاشورا) وقتى خورشید طلوع کرد و نورافشانى نمود، کسى از قرص خورشید به زبان عربى فصیحى، خطاب به مردم و بر ایشان فریادى مى‏کشد که تمام آنها که در آسمانها و زمینها هستند، مى‏شنوند: «تمام مخلوقات! این مهدى آل محمد(ع) است» و او را به نام و کنیه جدش رسول‏اللَّه (ص) و نسبش مى‏خواند و گوش هر زنده‏اى این صدا را مى‏شنود. تمام مخلوقات در بیابان و شهرها و دریاها و خشکیها بدان روى مى‏کنند و با هم در این رابطه گفتگو مى‏کنند و از هم درباره آنچه شنیده‏اند مى‏پرسند.(34) »

 امام رضا(ع) هم در این رابطه فرمودند:
 «..... او همان کسى است که منادى از آسمان براى دعوت به او چنان ندایى در دهد که همه ساکنان زمین آن را بشنوند که آگاه باشید، حجت خداوند متعال پهلوى کعبه ظهور کرده است با او بیعت کنید که حق با او و در او (و در این تبعیت) است.(35) »

 لازم است این مطلب را متذکر شویم که از مجموعه احادیثى که تا کنون برشمردیم، چنین برمى‏آید که سه نداى آسمانى در مورد حضرت شنیده مى‏شود.

 


 نداى اول: در ماه رجب که خود، سه نداست.
 نداى دوم: در ماه رمضان (شب بیست‏وسوم - صیحه آسمانى).
 نداى سوم: در ماه محرم (روز عاشورا که روز قیام است).


 پس از این ندا و بیعتى که انجام مى‏شود، حضرت مهدى(ع) کاملاً بر مکه مسلط شده و در آنجا منتظر مى‏مانند تا سپاهیان ده هزار نفرى ایشان، همگى در اطراف شان جمع شوند. دراین مدت حضرت از فرصتهایى که به دست آورند و ارتباطاتى که با اقوام و ملل مختلف در مکه برقرار مى‏کنند، براى زمینه‏سازى نهضت جهانى خویش بهره مى‏برند، مضاف بر این که ایشان اصول و قوانین مربوطه به سپاه خویش را بر ایشان تبیین مى‏کنند و در مکه هم دست به برخى اقدامات مى‏زنند که به طور خلاصه از این قرارند:
 1-باز گرداندن محدوده مسجدالحرام به همان حدودى که حضرت ابراهیم(ع) براى آن تعیین کرده بود.
 2- باز گرداندن مقام حضرت ابراهیم(ع) به جاى اصلى و اولیه خویش

 

ادامه دارد

 

 پى‏نوشتها
 1- ر.ک: سوره نور (24)، آیه 55
2-ر.ک: سوره قصص (28)، آیات 6 - 5
3- ر.ک: سوره انبیاء (21)، آیه 105
4-  ر.ک: سوره توبه (9)، آیه 33
5- حضرت رسول(ص) ضمن خطبه آن روز عظیم فرمودند: «مردم! نور خداوند در وجود من و سپس در على و پس از او هم در نسل او و نهایتاً در قائم مهدى(ع) - که حق خداوند و همه حقوق ما را بازپس مى‏گیرد - نهاده شده است. »(الامام المهدى(ع) من المهد الى‏الظهور، ص57).
6-  الغیبة نعمانى، ص182؛ یوم‏الخلاص، ص267
7-الممهدون للمهدى(ع)، ص60
8-خائفاً یترقب، رک: سوره قصص (28)، آیه 18.
9- هنگام ظهر
10- الغیبة نعمانى، ص184؛ بحارالانوار، ج52، ص297.
11-  الارشاد، ج1، ص379، الغیبة نعمانى، ص189، اعلام الورى، ص430، منتخب‏الاثر، ص448، یوم‏الخلاص، ص317
12-الغیبة شیخ طوسى، ص274؛ تاریخ مابعدالظهور، ص222
13-سوره زمر (39)، آیه 74
14- الزام الناصب، ج2، ص256؛ بشارةالاسلام، ص268؛ یوم‏الخلاص، ص318
15-سوره بقره (2)، آیه 148
16- الغیبة نعمانى، ص213، بشارةالاسلام، ص203، یوم‏الخلاص، ص256
17-شدت محبت، صمیمیت و آشنایى یاران و حضرت را با هم، از این بخش از حدیث مى‏توان فهمید
18-بشارةالاسلام، ص210؛ یوم‏الخلاص، ص271؛ تاریخ مابعدالظهور، ص288
19- سوره آل‏عمران (3)، آیه 33
20- الغیبة نعمانى: 121؛ بحارالانوار: ، ح52، ص223؛ بشارةالاسلام: 102؛ منتخب‏الاثر:422؛قزوینى ،سید محمد کاظم ، المهدى(ع) من‏المهد الى‏الظهور: 412؛ تاریخ مابعدالظهور: 228؛ یوم‏الخلاص:303
21- سوره نمل (27)، آیه 62
22- سوره فتح (48)، آیه 10
23- بشارةالاسلام، ص268؛ الزام‏الناصب، ج2، ص257؛ یوم‏الخلاص، ص320
24- الغیبة نعمانى، ص214؛ منتخب‏الاثر، ص422؛ تاریخ ما بعدالظهور، ص265
25- سوره بقره (2)، آیه 148
26- الغیبة نعمانى، ص214؛ منتخب‏الاثر، ص422؛ تاریخ ما بعدالظهور، ص265
27- بشارةالاسلام، ص227؛ منتخب‏الاثر، ص468
28الغیبة شیخ طوسى، ص284؛ منتخب‏الاثر، ص268؛ بشارةالاسلام، ص204؛ تاریخ ما بعدالظهور، ص275

29منتخب‏الاثر، ص469؛ الزام‏الناصب، ج2، ص205؛ یوم‏الخلاص، ص292؛ تاریخ مابعدالظهور، ص244
30-بحارالانوار، ج52، ص283؛ بشارةالاسلام، ص259؛ یوم‏الخلاص، ص319؛ المهدى(ع) من المهد الى‏الظهور، ص340؛ السفیانى ، ص145
31- سوره ق (50)، آیه‏هاى 41-42
32- منتخب‏الاثر، ص447؛ یوم‏الخلاص، ص535
33-منتخب‏الاثر، ص451
34- بشارةالاسلام، ص269؛ یوم‏الخلاص، ص543؛ المهدى(ع) من‏المهد الى‏الظهور، ص341
35-  اعلام الورى، ص408، یوم‏الخلاص، ص545، بشارةالاسلام، ص



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،نشانه های ظهور،تقویم ظهور،تقویم سال ظهور،امام حسین و ظهور،ماه محرم،ماه محرم و ظهور،اتفاقات ماه محرم،حوادث منتهی به ظهور،حوادث ظهور، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : جمعه 24 مهر 1394
یا حسین
نویسنده : ALI
تاریخ : پنج شنبه 23 مهر 1394
ارتباط حضرت مهدى با امام حسین علیه السلام

ارتباط حضرت مهدى با امام حسین علیه السلام

 

 

از زمان خلقت آدم ابوالبشر تاكنون همواره دو جریان حقّ و باطل به موازات هم پیش‏رفته و كره خاك هیچ‏گاه از مصاف این دو جریان خالى نبوده است. پیروان هر یك از حق‏مداران گذشته، همواره بسترسازان حق‏گرایان آینده بوده‏اند و حق گرایان آینده تداوم‏بخشان راه حق‏پرستان گذشته. وضعیت باطل‏پیشه‏گان و دور افتادگان از صراط مستقیم نیز بر همین منوال بوده است.

در این میان ارتباط حجتهاى الهى در تداوم ‏بخشیدن به مسیر صحیح هدایت و سعادت بشر بسیار عمیق‏تر و محكم‏تر بوده است؛ چرا كه هر نبىّ و ولىّ الهى با در نظر گرفتن شرایط عصرى كه در آن به سر مى‏برد راه انبیا و اولیاى الهى پیش از خود را تداوم مى‏بخشد. به عبارت دیگر همه انبیا و اولیاى الهى چراغهاى نورانى هدایتند؛ منتهى هر كدام متناسب با شرایط زمانى و مكانى خود به نور افشانى مى‏پردازند.

در فرهنگ اسلامى ائمه اطهار علیهم السلام به عنوان جانشینان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله همگى نور واحدند و هدف مشتركى را دنبال مى‏كنند. وجود هر یك از آنان همانند یك مشعل روشن یا عَلَم سرافراز، مسیر صحیح و كامل هدایت را به بندگان خدا نشان مى‏دهند و آنان را از گرفتار شدن به ضلالت و گمراهى باز مى‏دارند. با این همه ارتباط و پیوستگى بعضى از آنها با همدیگر از ویژگى و خصوصیتى برخوردار است كه از بررسى این گونه از پیوندها مى‏توان با مراحل گوناگون چگونگى تداوم مبارزه حقّ و باطل و سرنوشت نهایى این مبارزات و همینطور با بخشى از ریزه‏كاریهاى دقیق سنتهاى الهى و روند تحقق نهایى اهداف حیات بخش انبیا و اولیاى الهى آشنا شد.

در مجموعه روایات منقول از پیامبراكرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهارعلیه السلام بارها تصریح شده است كه منجى عالم بشریت حضرت مهدى علیه السلام از نسل امام حسین علیه السلام است

بدون تردید پیوستگى و ارتباط امام حسین علیه السلام با آخرین حجت الهى حضرت بقیة‏اللّه‏ عجل الله فرجه بسیار بارز و در خور تعمّق است؛ چرا كه با بررسى ابعاد مختلف پیوند این دو حجّت الهى به‏خوبى چگونگى فراهم شدن بستر حاكمیّت احكام و ارزشهاى الهى در سرتا سر عالم مشخص مى‏شود. این نوشته در پى آن است كه برخى از پیوستگیهاى حضرت سیدالشهداءعلیه السلام با موعود بزرگ جهانى حضرت مهدى علیه السلام را روشن سازد.

 

 

    الف) امام مهدى عجل الله فرجه از تبار امام حسین علیه السلام

در مجموعه روایات منقول از پیامبراكرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهارعلیه السلام بارها تصریح شده است كه منجى عالم بشریت حضرت مهدى علیه السلام از نسل امام حسین علیه السلام است. از جمله روایت شده است كه پیامبراكرم صلی الله علیه و آله در یكى از روزهاى آخر عمر مباركشان در حالى كه دست‏شان را به شانه امام حسین علیه السلام گذاشته بودند خطاب به دختر بزرگوارشان حضرت زهرا علیه السلام فرمودند:

مهدى این امت از نسل این فرزندم است. دنیا به پایان نخواهد رسید مگر این‏كه مردى از اولاد حسین علیه السلام قیام كرده جهان را باعدل و داد پر سازد...1

ایشان در جاى دیگر در ضمن معرفى ائمه اطهار علیهم السلام مى‏فرمایند:

امامان بعد از من دوازده نفرند كه نُه نفر از آنها از تبار فرزندم حسین علیه السلام است كه نهمین نفرشان قائم است این دوازده تن اهل بیت و عترت من هستند. گوشت آنها گوشت من و خون آنها از خون من است.2

امیر مؤمنان على‏بن‏ابى‏طالب علیه السلام روزى به حضرت اباعبداللّه ‏علیه السلام فرمودند:

نهمین فرزند تو اى حسین، قائم آل‏محمّد صلی الله علیه و آله است او دین خدا را آشكار ساخته و عدالت را در سرتاسر زمین حاكمیّت خواهد بخشید...3

در این باره خود امام حسین علیه السلام نیز مى‏فرمایند:

نهمین فرزند من، قائم به حقّ است خداوند به وسیله او زمین مرده را دوباره زنده خواهد ساخت و دین را حاكمیّت خواهد بخشید. او حق را برخلاف میل مشركان و دشمنان احقاق خواهد كرد.4

 

    ب) تحقق اهداف عاشورا با قیام مهدى علیه السلام

امام حسین علیه السلام با هدف زنده ساختن احكام قرآن و سنّت پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و از بین بردن بدعتهایى كه در نتیجه حاكمیت بنى امیّه در دین ایجاد شده بود قیام كردند و در طول مسیر مدینه تا كربلا ضمن اشاره به انگیزه قیام شان فرمودند:

من به منظور ایجاد اصلاح در امّت جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله قیام كرده‏ام مى‏خواهم امر به معروف و نهى از منكر كنم و به همان سیره و شیوه مرسوم جدّم پیامبراكرم صلی الله علیه و آله و پدرم على‏بن‏ابى‏طالب علیه السلام عمل مى‏كنم.5

آن حضرت در نامه‏اى به بزرگان قبایل بصره تصریح مى‏كنند:

من شما را به كتاب خدا و سنّت پیامبرش دعوت مى‏كنم. در شرایطى كه اكنون ما زندگى مى‏كنیم سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله از بین رفته و به جاى آن بدعت و احكام و ارزشهاى غیر اسلامى نشسته است مرا بپذیرید و به یارى من برخیزید. شما را به راه ارشاد و رستگارى هدایت خواهم كرد.6

از مجموعه سخنان امام حسین علیه السلام اهداف والاى نهضت عاشورا به ‏خوبى روشن مى‏شود كه احیاى قرآن، احیاى سنت نبوى و سیره علوى، از بین بردن كج‏رویها، حاكم ساختن حق، حاكمیّت بخشیدن به حق‏پرستان، از بین بردن سلطه استبدادى حكومت ستمگران، تأمین قسط و عدل در عرصه‏هاى اجتماعى و اقتصادى و... از جمله آنهاست.

از طرف دیگر وقتى اهداف قیام منجى عالم بشریت و ویژگیهاى حكومت جهانى آن حضرت را مورد بررسى قرار مى‏دهیم همین اهداف و انگیزه‏ها حتى با تعابیر مشابه با تعابیر به ‏كار رفته در مورد نهضت حسینى قابل مشاهده است.

حضرت على بن ابیطالبعلیه السلام در توصیف سیره حكومتى امام مهدى علیه السلام مى‏فرمایند:

هنگامى كه دیگران هواى نفس را بر هدایت مقدم بدارند او [مهدى موعود علیه السلام] امیال نفسانى را به هدایت بر مى‏گرداند و در شرایطى كه دیگران قرآن را با رأى خود تفسیر و تأویل خواهند كرد او آراء و عقاید را به قرآن باز مى‏گرداند. او به مردم نشان خواهد داد كه چگونه مى‏توان به سیره نیكوى عدالت رفتار كرد و او تعالیم فراموش شده قرآن و سیره نبوى را زنده خواهد ساخت.7

امام باقر علیه السلام در روایتى مى‏فرمایند:

قائم آل محمّد صلی الله علیه و آله مردم را به سوى كتاب خدا، سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و ولایت على بن ابى طالب علیه السلام و بیزارى از دشمنان آنان دعوت خواهد كرد. 8

امام صادق علیه السلام مى‏فرمایند:

حضرت مهدى علیه السلام تمام بدعتهاى ایجاد شده در دین را در سرتاسر جهان از بین خواهد برد و در مقابل، تك‏تك سنتهاى نبوى را به اجرا در خواهد آورد.9

آن حضرت در جاى دیگر ضمن تصریح به این حقیقت كه امام مهدى علیه السلام بر طبق سیره و روش رسول اكرم صلی الله علیه و آله عمل خواهد كرد؛ درباره اصلاحات انجام شده توسط آن حضرت چنین مى‏فرماید:

قائم آل محمّد صلی الله علیهم به همان شیوه‏اى كه پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله رفتار مى‏كردند رفتار خواهد كرد آنچه از نشانه و ارزشها و شیوه‏هاى جاهلیت كه باقى مانده‏اند از میان برمى‏دارد و پس از ریشه كن كردن بدعتها احكام اسلام را از نو حاكمیّت مى‏بخشد.10

امام صادق علیه السلام در زمینه نوع قضاوت و داورى و برخورد آن حضرت با ظلم و ستم نیز مى‏فرمایند:

چون قائم ما قیام كنند در بین مردم به عدالت داورى خواهند كرد و در زمان او بساط ستم و بیداد از روى زمین جمع خواهد شد و راهها امن شده... و هر صاحب حقّى به حقّ خود دست خواهد یافت و احكام و ارزشهاى حیات‏بخش دینى در سرتاسر جامعه حاكمیّت پیدا خواهد كرد.11

نتیجه آن كه علاوه بر مشترك بودن اهداف نهضت عاشورا با قیام امام مهدى علیه السلام در زمان حكومت جهانى حضرت ولى عصر علیه السلام بذرها و نهالهاى غرس شده در جریان قیام كربلا به بار خواهد نشست و به بركت آن، جهان پر از عدل و داد خواهد شد و تمام اهداف انبیاى الهى از آدم تا خاتم تحقق خواهد یافت و بشر طعم واقعى صلح و امنیّت و سعادت را خواهد چشید.

    ج) مهدى علیه السلام منتقم خون امام حسین علیه السلام

یكى از القاب حضرت مهدى علیه السلام منتقم است. در توضیح علّت برگزیده شدن این لقب بر آن حضرت مطالب زیادى در سخنان اهل بیت علیهم السلام وارد شده است. از جمله در روایتى كه از امام محمّدباقر علیه السلام نقل شده، وقتى از آن حضرت سؤال مى‏كنند كه چرا فقط به آخرین حجّت الهى قائم گفته مى‏شود؟ آن حضرت در پاسخ مى‏فرمایند:

چون در آن ساعتى كه دشمنان، جدّم امام حسین علیه السلام را به قتل رساندند فرشتگان با ناراحتى در حالى كه ناله سرداده بودند عرض كردند پروردگارا! آیا از كسانى كه برگزیده و فرزند برگزیده تو را ناجوانمردانه شهید كردند در مى‏گذرى؟ در جواب آنها خداوند به آنان وحى فرستاد كه: اى فرشتگان من! سوگند به عزّت و جلالم از آنان انتقام خواهم گرفت هر چند بعد از مدّت زمان زیادى. آن گاه خداوند متعال نور و شبح فرزندان امام‏حسین علیه السلام را به آنان نشان داد و پس از اشاره به یكى از آنان كه در حال قیام بود فرمود: با این قائم از دشمنان حسین علیه السلام انتقام خواهم گرفت.12

در تفسیر آیه «وَمَنْ قُتِلَ مظلوماً فقد جَعَلْنا لِوَلیّه سلطاناً...؛ هر كس مظلومانه كشته شود ما براى ولى او تسلطى بر ظالم قرار مى‏دهیم»...13 از امام صادق علیه السلام روایت شده است كه:

مراد از مظلوم در این آیه، حضرت امام حسین علیه السلام است كه مظلوم كشته شد و منظور «جَعَلنا لِوَلیِّه سلطانا» امام مهدى علیه السلام است14

من شما را به كتاب خدا و سنّت پیامبرش دعوت مى‏كنم. در شرایطى كه اكنون ما زندگى مى‏كنیم سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله از بین رفته و به جاى آن بدعت و احكام و ارزشهاى غیر اسلامى نشسته است مرا بپذیرید و به یارى من برخیزید. شما را به راه ارشاد و رستگارى هدایت خواهم كرد

امام‏باقر علیه السلام نیز تصریح مى‏كنند:

ما اولیاى دم امام حسین علیه السلام هستیم. هنگامى كه قائم ما قیام كنند پى‏گیرى خون امام حسین علیه السلام خواهد كرد.15

در دعاى ندبه نیز به این حقیقت با این تعبیر تصریح شده است:

أینَ الطالِبُ بِدَمِ المَقتولِ بِكَربَلا.

كجاست آن عزیزى كه پس از ظهورش خون شهید مظلوم كربلا را از دشمنان باز پس خواهد گرفت...16

همچنین روایت شده است كه حضرت مهدى علیه السلام پس از ظهور بین ركن و مقام براى مردم خطبه خواهد خواند و در مهم‏ترین قسمت خطبه به صورت مكرر با نهایت اندوه و تأثر شهادت مظلومانه امام حسین علیه السلام را مورد اشاره قرار خواهد داد از جمله خواهد فرمود:

اى مردم جهان! منم امام قائم. منم شمشیر انتقام الهى كه همه ستمگران را به سزاى اعمالشان خواهم رساند و حقّ مظلومان را از آنها پس خواهم گرفت. اى اهل عالم! جدّم حسین بن على علیه السلام را تشنه به شهادت رساندند و بدن مبارك او را عریان در روى خاكها رها كردند. دشمنان از روى كینه توزى جدم حسین علیه السلام را ناجوانمردانه كشتند...17

در حقیقت با این گونه از عبارات نوید انتقام خون به ناحق ریخته امام حسین علیه السلام را به جهانیان خبر مى‏دهد...

و هم چنین به دلالت روایات فراوانى شعار یاران امام مهدى علیه السلام پس از ظهور این جمله بسیار الهام‏بخش است:

یالثارات الحُسَین علیه السلام.18

اى بازخواست كنندگان خون حسین علیه السلام.

این جمله اشاره به این معنا دارد كه هنگام انتقام خون پاك امام حسین علیه السلام فرارسیده است كسانى كه مى‏خواهند از دشمنان آن حضرت انتقام خون به‏ناحقّ ریخته حجّت الهى را بگیرند مهیا شوند.

 

    د) مهدى همیشه به یاد حسین

 

از آنجا كه امام حسین علیه السلام با تمام وجود همه توانمندیها و سرمایه‏هاى خود را ایثار كرد تا اسلام را از خطر اساسى برهاند؛ آخرین حجت الهى نیز تصریح دارند كه همواره به یاد ایثارگرى و فداكاریهاى آن حضرت هستند و شب و روز با یادآورى مصیبتهایى كه بر ایشان روا داشته شد خون گریه مى‏كنند.

در بخشى از زیارت «ناحیه مقدسه» در این باره مى‏خوانیم:

...اگر روزگار وقت زندگى مرا از تو [اى حسین] به تأخیر انداخت و یارى و نصرت تو در كربلا در روز عاشورا نصیب من نشد، اینك من هر آینه صبح و شام به یاد مصیبتهاى تو ندبه مى‏كنم و به جاى اشك بر تو خون گریه مى‏كنم...

بدون تردید این قبیل از تعابیر نهایت محبّت و دلبستگى حضرت مهدى علیه السلام رابه سیّد الشهداء علیه السلام نشان مى‏دهد و ضرورت زنده نگه داشتن خاطره اباعبداللّه علیه السلام از جمله از طریق عزادارى براى آن حضرت را مورد تأكید قرار داده و عمق فاجعه كربلا و جنایت بنى امیه به اسلام و انسانیت را افشا مى‏كند.

حتى این به یاد امام حسین علیه السلام بودن در عملكرد سایر ائمه اطهار علیهم السلام نیز به چشم مى‏خورد؛ یعنى آنها نیز در مواقع اشاره به فداكاریها و مظلومیت هاى امام حسین علیه السلام به گونه‏اى موضوع امام مهدى علیه السلام را مورد تأكید قرار داده‏اند به عنوان مثال در دعاى ندبه امام صادق علیه السلام یاد سیّد الشهداء علیه السلام به همراه امام مهدى علیه السلام گرامى داشته شده است. در حقیقت شكایت شهادت جانگداز حضرت امام حسین علیه السلام به ساحت مقدّس حضرت بقیة‏اللّه علیه السلام شده است و درخواست مى‏شود كه به عنایت خداوند متعال هر چه زودتر زمینه ظهور فراهم شود بلكه هر چه زودتر مهدى موعودعلیه السلام ظهور نموده انتقام خون آن حضرت را از دشمنان بگیرند...و حتى به پیروان اهل بیتعلیه السلام توصیه مى‏شود كه در شب میلاد امام عصر (عج) از زیارت امام حسین علیه السلام غافل نشوند.

البتّه این موضوع به همین صورت در مورد امام حسین علیه السلام نیز مطرح است؛ یعنى حضرت اباعبداللّه حسین علیه السلام نیز همواره به یاد مهدى موعود بوده‏اند. در دعاى روز ولادت امام حسین علیه السلام از امام مهدى علیه السلام یاد مى‏شود و در روز عاشورا و در زیارت عاشورا نام و یاد مهدى علیه السلام تسلى بخش قلب سوزان شیفتگان اهل بیت علیهم السلام است.

مجموعه این برنامه‏هاى حساب شده، پیوند عاشورا و امام حسین علیه السلام را با قیام جهانى امام مهدى علیه السلام هر چه بیشتر روشن مى‏سازند.

گذشته از همه آنچه بیان شد، طبق روایات بسیارى كه از حضرات معصومین علیهم السلام نقل شده است در بسیارى از مسائل جزئى نیز امام مهدى علیه السلام با امام حسین علیه السلام پیوستگیها و ارتباطات قابل توجهى دارند كه از آن جمله است:

1. روز ظهور امام مهدى علیه السلام مقارن با روز عاشورا است. از امام باقر علیه السلام روایت شده است:

قائم آل محمّد صلی الله علیه و آله در روز شنبه كه مصادف با روز عاشورا؛ یعنى همان روزى كه حضرت اباعبداللّه علیه السلام به شهادت رسیدند قیام خواهد كرد.19

برخى از یاران حسین علیه السلام پس از رجعت در ركاب امام مهدى علیه السلام به یارى آن حضرت خواهند پرداخت و حتى برخى از فرشتگانى كه جزء اصحاب امام‏حسین علیه السلام بوده‏اند در خدمت قائم آل محمّد صلی الله علیه و آله خواهند بود

2. از مجموعه روایات به خوبى روشن مى‏شود همانگونه كه امام حسین علیه السلام نهضت خود را از مكه آغاز كردند؛ یعنى پس از خارج شدن از مدینه به مكه آمدند و از كنار بیت‏اللّه‏ قیام خود را به مردم خبر دادند و به سمت كوفه حركت كردند، حضرت مهدى علیه السلام نیز از كنار بیت اللّه جهانیان را به بیعت با خود فرا خواهد خواند و آن گاه حركتهاى اصلاحى را تداوم خواهد بخشید و در نهایت مقرّ حكومتى خویش را در كوفه قرار خواهد داد.

3. حتى طنین صداى امام مهدى علیه السلام همان طنین صداى امام‏حسین علیه السلام است. پیام مهدى علیه السلام همان پیام حسین علیه السلام است كه فریاد مى‏زند:

اى مردم مگر نمى‏بینید به حقّ عمل نمى‏شود و از باطل خوددارى نمى‏گردد... امر به معروف و نهى از منكر كنار گذاشته شده است و احكام الهى و سنن پیامبر صلی الله علیه و آله آشكار هتك مى‏شود و...

این پیام و هشدار در لحظه ظهور با همان صدا به مردم جهان اعلام خواهد شد كه امام حسین علیه السلام در روز عاشورا با همان لحن و آهنگ مردم را به تبعیت از حقّ و اعراض از بدیها فرا خواندند:

إنّ صوت القائم یشبه بصوت الحسین علیه السلام.

صداى [گیرا و دلنواز] قائم شبیه [طنین خوش] صداى اباعبداللّه علیه السلام است.

4. برخى از یاران حسین علیه السلام پس از رجعت در ركاب امام مهدى علیه السلام به یارى آن حضرت خواهند پرداخت و حتى برخى از فرشتگانى كه جزء اصحاب امام‏حسین علیه السلام بوده‏اند در خدمت قائم آل محمّد صلی الله علیه و آله خواهند بود و... .

«أللّهمّ نرغب إلیك دولة كریمة تعزّبها الإسلام و أهله و تُذِّلُ بها النفاق و أهله...»

 

 

1 .بحارالانوار، ج51، ص91.

2 .كشف‏الغمة، ج3، ص294.

3 .منتخب‏الاثر، ص467

4 .اعلام‏الورى، 384.

5 .بحارالانوار، ج45، ص6.

6 .حیاة‏الإمام‏الحسینعلیه السلام، ج2، ص264

7 .بحارالانوار، ج51، ص130.

8 .الزام‏الناصب، ص177.

9 .ینابیع‏الموّدة، ج3، ص62.

10.بحارالانوار، ج52، ص352.

11.همان، ص338.

12.دلائل‏الامامة، ص239.

13.سوره اسراء (17) آیه 33.

14.البرهان فى تفسیر القرآن، ج4، ص559.

15.همان، ص560.

16.دعاى ندبه.

17.الزام‏الناصب، ج2، ص282.

18.النجم‏الثاقب، ص469.

19.بحارالانوار، ج52، ص 285.

 



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،امام حسین،امام زمان،ارتباط امام مهدی با امام حسین،امام زمان و امام حسین، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : پنج شنبه 23 مهر 1394