(بسم الله الرحمن الرحیم)
رانده شدن شیطان و نابودی اعمال هزاران ساله، موجب شد تا حسادت او به کینه مبدّل شود و از خداوند متعال مهلتی بخواهد تا تمام تلاش خود را برای گمراه کردن انسان به کار گیرد. به خاطر همین کینه پس از گرفتن مهلت از سوی خداوند، قسم خورد که قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ؛[۱] به عزّتت سوگند! تمام آنان (انسانها) را گمراه خواهم کرد. و این سوگند، تهدید جدّی برای انسانهاست؛ چراکه قرآن کریم این سوگند را بازگو و تأیید می کند. شیطان پس از این قسم، و به دلیل اینکه بدبختی خود را به خاطر انسان می دانست، آمادة کینه ورزی و گمراه نمودن او شد و قسم یاد کرد که از هر وسیله و فرصتی برای گمراهی فرزندان آدم استفاده خواهد نمود. به همین خاطر گفت: قالَ رَبِّ بِما أَغْوَیْتَنی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ؛[۲] پروردگارا! چون مرا گمراه ساختی، من (نعمتهای مادّی را) در زمین، در نظر آنها زینت می دهم، و همگی را گمراه خواهم ساخت.
پس کینه ورزی شیطان نسبت به انسانها، و ارادة او برای گمراهی آنان جدی است و انسانها برای رهایی از شرّ چنین دشمن سرسختی نیازمند ایمان قوی می باشند.
البته باید توجه داشت، گرچه شیطان قسم یاد نمود که تمام انسانها را گمراه خواهد کرد؛ ولی متوجه این واقعیت بوده که گروهی از بندگان خاصّ خدا به هیچ قیمتی در منطقة نفوذ و حوزة وسوسة او قرار نخواهند گرفت، لذا ناچار آنها را از گفتار خود استثنا کرد و گفت: إِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ؛[۳] (به عزّتت سوگند! تمام آنان را گمراه خواهم کرد) مگر بندگان مخلصت را!
به تعبیر دیگر، گرچه وسوسه های شیطان مؤثر است؛ ولی تصمیم نهایی در پیروی یا عدم پیروی، با خود انسان است؛ چرا که انسان می تواند در برابر وسوسه های او بایستد و دست رد بر سینة وی بزند.[۴] بنابراین، تسلط و حکومت شیطان بر افرادی است که سرپرستی او را پذیرفته اند.
پی نوشتها:
[۱]. ص/ ۸۲٫
[۲]. حجر/ ۳۹٫
[۳]. ص/ ۸۳٫
[۴]. برگرفته از تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ ش، ج۱۱، ص۷۴٫
ماهنامه مبلغان/ شماره ۱۷۰