ويژگي هاي جانشين پيامبر به طور عموم و ويژگي هاي خاص حضرت حجت
» روايات
» گفتار ما
روايات
1- امام رضا عليه السلام فرمود: «امام نشانه هايي دارد، دانشمندترين مردم، حکيمترين، با تقواترين، حليمترين و پر تحمل ترين، شجاعترين، عابدترين، بخشنده ترين آنان است. مختون، پاکيزه و بدون عيب متولد مي شود، همان طور که از روبرو مي بيند از پشت سر هم مي بيند، سايه ندارد، وقتي از مادر متولد مي شود روي رانها به زمين مي نشيند و صدايش را به شهادتين بلند مي کند، شيطان در خواب به او راه ندارد، چشمش مي خوابد ولي دلش نمي خوابد، با او- از سوي خدا و فرشتگان - سخن گفته مي شود، زره پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بر اندام و اندازه است، از او ادرار و مدفوع ديده نشده است زيرا خداوند به زمين فرمان داده است که هر چه از او خارج شود در خود فرو برد، بوي او از مشک خوشتر است، نسبت به مردم، از خودشان، اولي و داراي حق بيشتري است، از پدر و مادر بر آنان مهربانتر است و بيش از همهي مردم، براي خداوند، فروتني دارد و بيش از همه از دستورات او اطاعت مي کند و از آنچه نهي فرموده دوري مي جويد، دعا و درخواستش پذيرفته است به طوري که اگر صخره اي را نفرين کند از وسط به دو نيم خواهد شد، سلاح پيامبر نزد اوست، شمشيرش ذوالفقار است، کتابي که نامهاي تمام شيعيان و نيز کتابي که نامهاي تمام دشمنان، تا قيامت، در آن نوشته شده است؛ جامعه، که صحيفه اي است با هفتاد ذرع طول و تمام نيازهاي بني آدم در آن موجود است نزد اوست، جفر اکبر، جفر اصغر، پوست بز و ميشي که در آنها تمام علوم، حتي ديهي خراشي که بر پوست افتد، تا حد يک تازيانه و نصف تازيانه و ثلث تازيانه، در آن موجود است، و نيز مصحف حضرت فاطمه عليهما السلام، نزد او موجود است.» [1] .
2- ابا صلت هروي مي گويد: به امام رضا عليه السلام عرض کردم: «نشانهي قائم شما چيست؟» فرمود: «نشانه اش اين است که از نظر سني، پير و در قيافه و سيما، جوان است به طوري که هر کس او را نگاه مي کند، او را مردي چهل ساله يا کمتر مي داند و از نشانه هايش آن است که با گذشت زمان، پير نمي شود تا اينکه اجلش برسد.» [2] .
3- ابوالجارود از امام باقر از پدران بزرگوارش نقل مي کند که اميرالمؤمنين عليه السلام بر بالاي منبر فرمود: «در آخر الزمان از نسل من فرزندي متولد مي شود که داراي چهرهاي درخشنده، سينه اي ستبر، پاهايي قوي، شانه هايي پهن و تناور است که در پشتش دو علامت دارد، يکي همرنگ پوست خودش و ديگري همرنگ علامتي که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم داشت، او دو اسم دارد، يکي پنهان و ديگري آشکار، آن اسم پنهان احمد و اسم آشکارش محمد است، هرگاه رايت و بيرقش را تکان دهد هر چه بين شرق و غرب عالم است برايش روشن و آشکار مي شود، وقتي دستش را بر سر بندگان خدا بکشد هيچ مؤمني نيست مگر اينکه دلش از پارهي آهن محکمتر مي شود و نيروي چهل مرد پيدا مي کند، تمام مردگان، در آن هنگام، در دل خويش احساس شادي مي نمايند و در قبرها به ديدار يکديگر رفته، قيام قائم را به يکديگر تبريک مي گويند.» [3] .
4- جابر جعفي مي گويد: از امام باقر عليه السلام شنيدم که فرمود: عمر بن خطاب از امير المؤمنين عليه السلام در مورد حضرت مهدي و نامش، سوال کرد حضرت فرمود: «حبيبم رسول الله از من پيمان گرفته است که تا زماني که خداوند او- حضرت مهدي - را مبعوث مي نمايد نامش را ذکر نکنم.»عمر گفت: «اوصافش را برايم بيان کن.»حضرت فرمود: «جواني ميان قامت، خوشرو و نيکو موي است که مويش بر شانه هايش ريخته و نور چهره اش بر سياهي محاسن و موي سرش غلبه کرده است، پدرم فداي پسر بهترين کنيزان باد». [4] .
5- امام باقر عليه السلام فرمود: پيامبر در روز غدير فرمود: «اي مردم! من پيامبرم و علي جانشين من است، بدانيد که پايان امامت با مهدي قائم است، او در دين غالب است و از ستمکاران انتقام مي گيرد، بدانيد که او گشايندهي دژها و ويران کنندهي آنهاست، او بر قبايل مشرکين پيروز مي شود، خوانخواه خون به ناحق ريختهي اولياء خداست، او ياريگر دين است، او از درياي ژرف آب مي کشد و هر صاحب فضل و هنر را به فضلش و هر جاهلي را به جهلش مي شناسد و مي نامد، او برگزيده خداوند است، او وارث هر علمي و مسلط به هر دانشي است، اطلاعات او از ناحيه پروردگار است، او رشيد و کامل است و تمام امور در اختيار اوست، او حجت باقي است و ديگر بعد از او حجتي نيست، حق جز با او و نور و روشني جز در نزد او يافت نمي شود، او پيروز و مسلط است و کسي بر او غالب نمي شود، او ولي خدا در زمين و حاکم او در بين مردم و امين خداوند در آشکار و نهان است.» [5] .
گفتار ما
مقصود از آوردن روايات اين فصل، توجه دادن خوانندگان محترم و شيعيان امام عليه السلام و به صفات و نشانه هاي آن حضرت است تا اينکه به دنبال ادعاي مدعيان دروغگو، در دورهي غيبت و ظهور، به گمراهي نيفتند، به ويژه آنکه در بعضي از روايات بر شناخت آثار و نشانه هاي امام، براي نيفتادن به ورطهي گمراهي، جدا تاکيد شده است.
پي نوشته ها :
[1] اثبات الهداه، ج 3، ص 716، روايت 9.
[2] اثبات الهداه، ج 3، ص 722، روايت 29.
[3] اثبات الهداه، ج 3، ص 722، روايت 32.
[4] اثبات الهداه، ج 3، ص 730، روايت 71.
[5] اثبات الهداه، ج 3، ص 558، روايت 613.