چرا کاوش براي شناختن امام واجب است؟
کاوش براي شناختن امام به اين جهت واجب است که حد اقل اين احتمال در بين است که شخصيتي باشد که اطاعت او به حکم خدا بر ما واجب وبر امور ولايت بين است که شخصيتي باشد که اطاعت او به حکم خدا بر ما واجب وبر امور ولايت داشته باشد، و مفسر قرآان و مبين احکام و رهبر دين و دنياي مردم باشد، وبا اين احتمال، عقل ما را موظف مي نمايد که پيرامون آن به کاوش بپردازيم و او را شناسائي نمائيم. و اگر در اين وظيفه مسامحه کنيم و چنين شخصيتي وجود داشته باشد و او را نشناخته باشيم، معذور نخواهيم بود و الزام عقلي و وجداني داريم که دنبال اين احتمال را بگيريم تا به نفي يا اثبات آن برسيم.
و اين بيان در لزوم شناختن پيغمبر و بلکه لزوم کاوش از وجود خدا نيز جاري است. هيچ کس معذور نيست که در برابر اينگونه مسائل بي تفاوت باشد. بايد براي هر يک از اين پرسشها پاسخ داشته باشد، که صاحب اين جهان و آفريننده اين جهان کيست؟ و زندگي و حيات و بطور کلي عالم هستي پوچ و پوک و لغو و باطل و نااميد کننده است، يا با محتوي و بر حق و اميد بخش و در مسير بقاء و کمال است؟ خدا بندگان را با نيازي که به هدايت دارند چگونه هدايت کرده است؟ آيا به همان هدايتهاي عقلي و فطري اکتفا کرده، يا علاوه به وسيله افرادي به نام انبياء و پيامبران، آنها را به برنامه هاي اعتقادي و اخلاقي و عملي هدايت فرموده و حجت را بر مردم تمام کرده و لطفش را کامل نموده است؟ آيا براي رهبري بعد از پيغمبر، کسي را معين کرده است؟ و اگر معين کرده است شخص تعيين شده کيست؟ اگر هم کسي بشر را متوجه به اينگونه پرسشها ننمايد، خود به خود اين سؤالات برايش جلو مي آيد.
علاوه بر اين، در مورد شناخت امام، قرآن و احاديث نيز دلالت و صراحت دارند مثل آيه:
(ياأيها الذين آمنوا أطيعوا الله وأطيعوا الرسول واُولي الامر منکم) [1] «اي کساني که ايمان آورده ايد، خداي را اطاعت کنيد و رسول و صاحبان امر از خويش را فرمان بريد».
روشن است طبق اين آيه اطاعت ولي امر واجب است، و آن بدون شناخت او امکان پذير نيست. از اين جهت شناختن امام واجب است، بنا بر اين هيچ کس در ترک معرفت امام و تحقيق و کاوش از اين موضوع معذور نمي باشد.
پي نوشته ها :
[1] سوره نساء، آيه 59.